درک مسائل و حل آن ها همیشه باری انسان ها یک چالش محسوب می شود. حتی گاهی باهوش ترین و خبره ترین افراد هم در موجه با مشکلات و حوادث و مسائل نمی دانند که دقیقا چگونه عمل کنند. اما امروز برای شما با تعاریفی ساده شرح می دهیم که بهترین عملکرد برای مواجه با مسائل و مشکلات چیست؟ آیا دنبال کردن تکنیک خاصی برای بر آمدن از عهده ی این موضوع لازم است؟
۱- مسائل را برای خود تشریح کنید
اغلب وقتی که با مسئلهای روبرو میشویم تمرکز خود را بر روی روشها و تکنیکهایی که برای حل مسئله وجود دارد میگذاریم اما لازم است قبل از آن ابتدا با تعریف مسئله تکلیفمان را مشخص کنیم. چرا که چگونگی طرح یک مسئله تاثیر زیادی بر مسیر انتخابی ما میگذارد. بنابراین اگر روش بیان مسئله غلط باشد خشت اول را کج گذاشتهایم و بنابراین مسیر غلطی را آغاز خواهیم کرد. اما با شناخت درست مسئله شما میتوانید به شکلی عقلانی وارد فرآیند حل مسئله شوید.
پس از پی بردن به وجود مشکل، باید به تعریف مسئله و فهمیدن این نکته که مسئله چگونه ایجاد شده است، پرداخت. سپس باید میزان اهمیت و جدی بودن مسئله را تشخیص دهید. بر اساس میزان جدی بودن مسئله شما تصمیم میگیرید که فکری برای آن بکنید یا خیر. گاهی اوقات پس از بررسی دقیق مشخص میشود چیزی که شما آن را مسئله کوچکی میپنداشتهاید، مسئلهی بسیار بزرگی بوده است یا برعکس.
در این مرحله باید تا جایی که میتوانید اطلاعات جمع آوری کنید و با افرادی که با این مسئله درگیرند مشورت کنید. اهمیت و فوریت مسئله را در ذهن داشته باشید و محدودیت زمانی خود را نیز در نظر بگیرید. بعد از اینکه اطلاعات را جمع آوری و مرور کردید، شما درک درستی از مسئله و مهمترین عاملی که آن را به وجود آورده است خواهید داشت.
اگر مسئله اشتباه تشخیص داده شود مسلماً روشهای اتنخابی برای برخورد با مسئله متفاوت بوده و تاثیر گذار نخواهد بود. تشخیص درست مسئله همچنین مانع از این می شود که پیامدهای یک مسئله با خود مسئله اشتباه گرفته شود.
۲- بگذارید افکارتان باز باشد
بارش فکری یا باز گذاشتن افکار یعنی اینکه فرد ذهن خود را باز بگذارد تا ذهن بدون سانسور هر راه حلی را که به نظرش میآید، چه خوب و چه بد، چه سازگارانه و چه ناسازگارانه، آزادانه بیان کند. در این روش پس از مشخص شدن دقیق مسئله، فرد باید فهرستی طولانی از راه حلهای مربوط به مسئله را تهیه کند. موضوع بسیار مهم در این مرحله کمیت راه حلهاست و نه کیفیت آنها. در این مرحله میتوان از نظرات و تجربیات دیگران نیز استفاده نمود و سپس این راه حلها را بر روی کاغذ بنویسید. نکته بسیار مهم در این مرحله از مهارت حل مسئله فهرست کردن راه حلهای متعدد بدون ارزیابی آنهاست. قضاوت و ارزشیابی راه حلها مربوط به مرحله بعد است.
این اصل چه کمکی می کند؟
- رسیدن به راه حلهایی که در حالت معمول به ذهن فرد خطور نمیکند.
- فرد درمییابد که برای حل مشکلات راه حلهای بسیاری وجود دارد و به حل مسئله امیدوار میشود.
۳- راه حل ها را دسته بندی کنید و انتخاب کنید
در این مرحله هریک از راه حلهای به دست آمده مورد ارزیابی قرار میگیرند و فرد سودمند بودن یا نبودن آنها را برای رسیدن به راه حل مناسب ارزیابی نموده و پیامدهای آن را با خود و دیگران مورد قضاوت قرار میدهد. در این مرحله میتوان از تکنیک دو ستونی برای هر یک از راه حلها استفاده نمود. در یک ستون محاسن و در ستون دیگر معایب آن راه حل در کوتاه مدت و دراز مدت نوشته میشود.
۴- از مرحله ی ذهن به عمل برسانید
در این مرحله به اجرای راه حلی که اولویت دارد و متناسب با سیستم ارزشی فرد است پرداخته میشود. بعد از اجرای راه حل به پیامدهای آن راه حل توجه میشود، چنانچه پیامد رضایت بخش بود مسئله حل شده و فرآیند حل مسئله پایان مییابد. چنانچه راه حل مؤثر نبود فرد باید از راه حلهای دیگری که در اختیار دارد استفاده نماید. این روند زمانی پایان مییابد که دیگر موقعیت برای فرد مشکل آفرین نباشد و فرد به اهداف خود دست پیدا کرده باشد. اگر اجرای هیچکدام از راه حلها مؤثر نبود این مراحل مجدداً از ابتدا شروع میشود. احتمالاً اشکالی در جریان هرکدام از مراحل ممکن است وجود داشته باشد. مثلاً ممکن است مسئله به خوبی تعریف نشده باشد و اهداف غیر منطقی باشند و…
دیدگاهتان را بنویسید