مقدمه :
هنگامیکه در جامعه درباره جنگ روانی سخن گفته می شود ، اگر افراد تصوری آمیخته با شعبده بازی و تردستی از آن نداشته باشند، دست کم آنرا بر مبنای تجربهها و خواندهها و شنیدههای تاریخی خود درک میکنند که آن هم نمونههای ساده و سنتی هستند .
با پیشرفت وسایل ارتباط جمعی و گسترش روابط بینالملل، تأثیر تبلیغات و عملیات روانی بر فرهنگها و نگرشهای اجتماعی کاملا ملموس بوده و به عنوان حربهای برای تغییر افکار عمومی مورد استفاده قرار گرفته است . به همین منظور کشورهایی که از نظر اقتصادی و اجتماعی پیشرفت قابل ملاحظهای کردهاند اکنون از آن به عنوان ابزاری برای پیشبرد اهداف خود بهره میبرند . این در حالی است که جوامعی که به علل گوناگون کاستیهایی درزمینه های مادی ومعنوی دارند آسیبپذیرتر بوده و مورد هجوم تبلیغاتی کشورهای توسعه یافته قرار میگیرند .
یکی ازابزار مورد استفاده کشورهای توسعه یافته و یا آن گروه از دولتها که با هم تخاصماتی دارند ، تبلیغ و استفاده راهبردی از آن برای دستیابی به اهداف خود و منزوی کردن کشورمقابل است، به همین دلیل امروز دستگاههای تبلیغاتی و سیاسی در شرایطی قرار گرفتهاند که عملیات آنها با عنوان جنگهای روانی مورد بررسی قرار میگیرد .
امروزه این نوع جنگ از کارآمدترین ، پویاترین و در عین حال خطرناکترین جنگها محسوب میشود، کشورهای جهان تلاش دارند تا با آماده سازی سیستمها ، امکانات و نیروی انسانی خود با پیشرفتهترین و پیچیده ترین ابزار و تجهیزات به رویارویی و نیز خنثی سازی جنگهای روانی بپردازند .
در دنیای امروز ، جنگهای روانی به عنوان حربهای برای تسلط بر افکار عمومی به کار میرود، هرچند که این نوع جنگها به عواملی بستگی دارد و تا کشور یا ملتی آمادگی پذیرش بحران را نداشته باشد، تحت تأثیر آن قرار نمیگیرد ولی اقدامات سایر دولت ها در بروز این بحرانها را نباید نادیده گرفت.
وقتی جامعهای بیثبات شده و انسجام اجتماعی در آن ضعیف گردید ، میل به تغییر در آن تشدید میشود و همین وضع فرصتی پیش میآورد تا افکار تازه درآن جامعه تقویت شود.
در این شرایط ، به کار گیری جنگ روانی و در برخی موارد، استفاده همزمان از نیروهای مسلح سرعت تغییر و پذیرش را دو چندان خواهد کرد . به همین منظور، آمادگی ذهنی و روانی و شکستن مقاومت فکری یک جامعه برای نفوذ درآن چه توسط دولت خودی یا دولت بیگانه ضروریترین عامل پیروزی دریک جنگ روانی است. البته عوامل ذهنی و عینی و محیطی که بدون آنها جامعه فاقد هویت اجتماعی است نیز میتواند منشا بروز اختلافات و جنگهای روانی و نظامی باشد.
موفقیت در جنگهای روانی تنها منوط به این عوامل نیست ، بلکه بایستی به مدیریت برنامهریزی و کارایی و اثربخشی آنها نیز توجه داشت ، زیرا موفقیت در جنگ روانی درسایه طراحی و برنامهریزی دقیق بدست میآید.
جنگ روانی که بر پایه تبلیغات استوار است، از خطرناکترین و مخرب ترین نوع جنگهاست . چرا که اندیشه، بینش، عقل و در نهایت رفتار نیروهای درگیر و یا مخاطبان را مورد هدف قرار میدهد. جنگ روانی در جهان امروز چهرهای بسیار پیچیده به خود گرفته، به گونهای که جزئی از فعالیتهای سیاسی، نظامی، اقتصادی و اجتماعی کشورهای مختلف گشته و سازمانهای اطلاعاتی و جاسوسی در سطح ملی، منطقهای و بینالمللی با استفاده از شیوههای روانی گوناگون نقش اساسی در هدایت و کنترل آن به عهده دارند.
تعریف جنگ روانی
از جنگ روانی به دلیل کاربرد متفاوت در بحثهای سیاسی، نظامی، فرهنگی و اجتماعی تعاریف گوناگونی شده که در اینجا به مهمترین آنها براساس موضوع مورد بحث اشاره میشود :
« جنگ روانی ، کلیه فعالیتهایی است که به منظور تأثیرگذاری بر افکار و رفتار گروههای بیگانه مورد نظر چه در زمان جنگ و چه زمان صلح انجام میشود » .
جنگ روانی مجموعه اقداماتی است که میتواند از طریق شفاهی در اعتقادات و آرزوهای گروههای مختلف شک و تردید ایجاد کند و سرانجام آنها را فریب داده و وادار به تسلیم نماید .
با توجه به تعاریف زیادی که از جنگ روانی ارائه شده است، می توان همه این تعاریف را در سه نگرش کلی خلاصه کرد :
نگرش اول اینکه: جنگ روانی عبارت است از مجموع اقدامات یک کشور به منظور اثرگذاری و نفوذ بر عقاید و رفتار دولتها و مردم خارجی در جهت مطلوب که با ابزارهایی غیر از ابزار نظامی ، سیاسی و اقتصادی انجام میشود . این نگرش معتقد است که تبلیغات جزء اصلی و اساس جنگ روانی است.
نگرش دوم: جنگ روانی را طیف وسیعی از فعالیتها نظیر ترور و خشونت میداند که به منظور ارعاب یا ترغیب مخاطبان به تطبیق رفتار خود طراحی میشوند. معتقدان به این نگرش فعالیتهای پنهان، نظیرجاسوسی، براندازی ، آدمکشی و دیگر اشکال تروریسم را در قلمرو جنگ روانی قرار میدهند.
نگرش سوم: جنگ روانی را شامل اقداماتی نظیر نفوذ در شخصیت افراد میداند که با تکنیکهایی همچون شستشوی مغزی و هیپنوتیزم ورخنه انجام میشود.
اما تعریف کامل و خلاصهای که صاحبنظران آن را پذیرفتهاند این است که مفهوم اساسی جنگ روانی عبارت از دستکاری عقاید از طریق بکارگیری یک یا چند رسانه ارتباطی است.
برخی هم جنگ روانی را چنین خلاصه کرده اند: شایعه ، ایجاد جو فشار، کوچک نمایی نقاط ضعف نیروهای خودی و نقاط قوت نیروهای دشمن واغراق و مبالغه در نقاط ضعف نیروهای مقابل.
در دنیای امروز، جنگ روانی را استفاده دقیق و طراحی شده از تبلیغات و دیگر اقدامهایی عنوان میکنند که هدف اصلی آن تأثیر گذاری و نفوذ در عقاید، احساسات، تمایلات و رفتار مخاطبان، گروه بیطرف و یا گروههای دوست برای دستیابی به مقاصد دینی و ملی باشد.
تاریخچه جنگ روانی در عصر حاضر
نیاز جنگ روانی به تحلیل عمیق و گسترده تأثیر بسزائی در تحقیقات و علوم اجتماعی امریکا در سالهای جنگ کره داشت. از سال ۱۹۵۰ دانشمندان علوم اجتماعی آمریکا بیش از هر زمان دیگری به مطالعه نخبگان ارتباطاتی و دیگر الگوهای رفتاری در جوامع خارجی پرداختند، به همین منظور تعیین معیارهای پژوهشی در مطالعه فرهنگهای بیگانه توجه زیادی مبذول شد. همچنین تلاش عظیمی در زمینه توسعه سیستماتیک ابزارهای پیچیده تر برای تشخیص و ارزیابی مؤثر موضوعاتی که برای دستاندرکاران جنگ روانی مفید بوده انجام شد.
در جهان امروز، جنگ روانی جزئی از فعالیتهای سیاسی، نظامی، اقتصادی و اجتماعی کشورهای مختلف است که تحت پوشش سازمانهای اطلاعاتی درسطح ملی و بینالمللی دارای کارکردهای گوناگونی است. این نوع جنگ برای تضعیف روحیه مردم و تن در دادن آنها به تسلیم و شکست میباشد و عقاید و احساسات و تمایلات را نشانه میرود.
بررسی جنگ روانی
کنکاش در بحث جنگ روانی و تأثیرهای آن در هنگام درگیریهای نظامی و عواقب آن در دوران صلح از موضوعاتی است که امروزه مورد توجه دولتها قرار گرفته است.
در دنیای کنونی که کشورها سعی دارند اهداف خود را با توسل به اقدامات غیر نظامی به پیش ببرند، استفاده از ابزارهای جنگ روانی اهمیت بیشتری یافته است. به همین منظور بررسی این موضوع برای شناخت راهکارها و نیز چگونگی تأثیر گذاری آن ضروری است .
استفاده برنامه ریزی شده از تبلیغات، از طریق عوامل آشکاری همچون رادیو، تلویزیون و مطبوعات و عوامل پنهانی مانند شایعه برای تضعیف روحیه مردم یا ارتش دشمن و بیاعتبار کردن انگیزه ها و کاستن از اقتدار حکومت مخالف متداول است.
البته وسایل نیرومند ارتباطی به تنهایی توانایی ایجاد تحولات بزرگ را در افکار عمومی ندارند ، اما میتوانند به گونهای مؤثر، جریانهای فکری موجود در جامعه را تقویت کنند و یا چنانچه در مردم آمادگی برای تحول وجود داشته باشد، قادرند این تحولات را جهت دهند .
قدرتهای بزرگ پس از جنگ جهانی دوم به اثربخشی این نوع عملیات روانی توجه نشان دادند و با به خدمت گرفتن حربههای روانشناسانه سعی در پیشبرد این روند داشتند، هدف اساسی آنها از این نوع تبلیغات، جهت دهی فکر ملتها به منظور بهرهبرداری اقتصادی و سیاسی از آنها بود .
هر چند که جنگهای روانی و تبلیغاتی را بیشتر در قلمرو سیاست میدانند، ولی مجریان آن برای موفقیت باید از فکری خلاق در زمینه تجزیه و تحلیل مسایل سیاسی برخوردار بوده و به عبارتی در سیاست نیز صاحبنظر باشند تا بتوانند در زمان جنگ و صلح از روشهای آن به خوبی برای پیشبرد اهداف استفاده کنند .
هدف از جنگ روانی :
در اعمال جنگ روانی و تبلیغاتی توسط دولتهای مختلف اهدافی دنبال میشود که مهمترین آنها در زمان جنگ، حمایت و پشتیبانی از اهداف سیاسی و نظامی و به نتیجه رساندن آنها میباشد . هدف جنگ روانی علیه کشورهای دیگر، عبارت از: ایجاد تفرقه و هرجو مرج، جستجوی نقاط حساس و تحریکپذیر، ساختن آنها و استفاده از تضادهای داخلی جوامع و تلاش در جهت افزایش تضادهای نژادی و ایجاد جو بدبینی و عدم اعتماد به دولتها و دامنزدن به هر مسألهای که منجر به بر هم زدن و حدت ملی شود.
تقویت تنفر مذهبی میان مردم یک کشوروپشتیبانی از هر حرکتی که مانع وحدت در کشور مورد نظر گردد ازاهداف مهم جنگ روانی در هنگام صلح است و حمایت و تقویت توان ملت خودی در نیل به اهداف سیاسی ، اقتصادی و یا حین اجرای مأموریتها و فعالیتهای مخفی نظامی هم از نظرها پنهان نیست .
در دوران جنگ این اهداف وضعیت خاصی پیدا میکند که میتوان از جمله آنها را
« حفظ متحدان موجود و کسب متحدان تازه و بدست آوردن پشتیبانی سیاسی، نظامی و اقتصادی و همکاری مدرن در کشورهای بیطرف، افزایش همکاری و تعمیق دوستی با کشورهای دوست و متعاقب آن ایجاد شک و بدبینی در مردم کشور هدف نسبت به رهبران سیاسی، نظامی و اقتصادی آنها» دانست.
از دیگر اهداف جنگ روانی در دوران جنگ « خدشه دار ساختن اطمینان دشمن به توان خود از نظر نیروی انسانی، مهمات و جنگ افزار و قدرت فرماندهی و سرانجام قانع ساختن آنان به بیثمر بودن تهاجم و یا استمرار جنگ به منظور تسلیم و عقب نشینی یا گرفتن امتیاز از دشمن » است.
جنگ روانی در هنگام درگیری باعث افزایش کارایی و توان رزمی نیروهای خودی میشود. هدف از اجرای این نوع جنگ، وادار ساختن نیروهای دشمن به فرا رو یا تسلیم به صورت فردی یا گروهی، کاهش روحیه و تضعیف اراده و پایداری و گمراهی فرماندهان دشمن است که در نهایت به پیروزی در جنگ خواهد انجامید.
انواع جنگ روانی :
۱ – جنگ روانی استراتژیک :
این نوع جنگ شامل فعالیتهای گسترده و بلند مدتی است که با استفاده از نقاط آسیبپذیر سیاسی، نظامی، اجتماعی و اقتصادی، علیه بخش عمده و یا تمام مردم یک جامعه بکار میرود و در نتیجه موجب سستی عقاید و آرمانها میشود و ملت را نسبت به فرهنگ و تمدن و اصولی که بر اساس آن حرکت میکند دچار شک و تردید میکند.
۲- جنگ روانی تاکتیکی
این نوع جنگ روانی معمولاً در محدودهای کوچکتر و با اهداف مشخصی انجام میشود و افراد نظامی و غیر نظامی وفاداربه دشمن حاضر در صحنه عملیات رزمی را مورد توجه و هجوم قرار میدهد، برای مثال در طول جنگ خلیج فارس دستاندرکاران جنگ روانی آمریکا بیش از ۲۹ میلیون اوراق تبلیغاتی با ۳۳ پیام گوناگون روی سربازان عراقی در کویت فروریخته بودند. محتوای این برگه ها سربازان عراقی را راهنمایی میکرد که چگونه تسلیم شوند و تجهیزات خود را رها سازند و به آنان درمورد حمله سهمگین آینده هشدار میدادند و رفتار انسانی و دوستانه با اسرا را وعده میدادند.
۳- جنگ روانی تحکیمی
به این نوع جنگ روانی، جنگ روانی تثبیتی – استقراری و استحکامی هم گفته میشود که معمولاً به منظور پیشرفت و سهولت عملیات و افزایش میزان همکاری مردم غیر نظامی در سرزمین خودی یا سرزمینهایی که توسط نیروهای خودی اشغال شده انجام میشود . هدف نهایی در این نوع جنگ روانی پیروزی در جنگ، برقراری صلح و حفظ پیروزی به دست آمده است.
استراتژی جنگهای روانی
در جنگهای عادی، سعی میشود با تکیه بر قدرت فیزیکی، خسارات قابل توجهی به مراکز اقتصادی و نظامی حریف وارد گردد و از این طریق اورا به تسلیم و اطاعت وادار نمایند. برای انجام این مورد، داشتن قدرت الزامی است. با این حال، آیا میتوان گفت که برای وادار کردن دشمن به پذیرش ارادهآی خاص، کاربرد نیروی نظامی تنها راه حل ممکن میباشد؟ بدیهی است پاسخ این سؤال منفی خواهد بود. زیرا توسل به جنگ روانی نیز میتواند نتایج مطلوبی را به بار آورد. اما جنگ روانی چیست؟ ابزارهای آن کدام است؟ در چه حوزهای از جغرافیای انسانی عمل میکند و تأثیر آن چه میتواند باشد؟
مهمترین و اصلیترین هدف در جنگهای روانی تضعیف و انحراف افکار عمومی میباشد. در یک جنگ روانی هدف آن نیست که ابتدا سرزمین فتح گردد یا قراردادی امضاء شود. بلکه منظور ان است که تصمیمگیرندگان و امضاء کنندگان قرارداد با طی مراحلی به ازدستدادن سرزمین یا امضاء قرار داد تسلیم رضایت داده و مقاومتی از خود نشان ندهند. در این عملیات باید روحیه، افکارواذهان مردم را تخریب کرد. انجام این امر به طرق گوناگون صورت میگیرد. گاه از طریق منفعل ساختن افکار و گاه با فعال کردن و حساس نمودن آنها در جهت اهداف مورد نظر . پیروزی در این عملیات میتواند مقدمهای بر پیروزی نهایی باشد. به عبارت دیگر عملیات روانی گاه جنبه تاکتیکی داشته و گاه نیز در پایان بخشیدن به جنگ نقش عمدهای بازی میکند . تعارض روانی ممکن است پس از چند مرحله عملیات نظامی صورت گیرد و گاهی نیز قبل یا همزمان با آن و یا در خلال دورههای مورد نظر باشد.
تمرکز تهاجم روانی در جغرافیای انسانی
حال باید دید که در جنگهای روانی اولویت با کدام بخش از مراکز انسانی است. آیا طبقات و اقشار مختلف اجتماعی میتوانند مورد توجه کلی و یک سیاست مشخص باشد، یا برای هر گروه باید روش خاصی به کار برد؟ آیا مردم روستاها همانند ساکنین شهرها میتوانند از نظر روانی آسیب پذیر باشند؟ آیا گروههای طرفدار و مخالف و بیتفاوت نظام، نقاط حساس و ضعیف یکسانی دارند؟
بدیهی است اقشار وسیع تشکیل دهنده یک کشور نمیتوانند به طور یکسان مورد تهاجم روانی قرار گیرند. نوع سلاحها در جنگ روانی متناسب با کمیت و کیفیت جمعیت مورد نظر یا نقاط ضعف و قوت آنها انتخاب میشود. برای هر گروه روش خاصی انتخاب میگردد. مخالفین سیاسی یک نظام خود یک گروه هدف را تشکیل میدهند که میتوانند به چند دسته تقسیم شوند . همانطور که عناصر بیتفاوت یا طرفدار نظام چنین هستند.
الف ) مخالفان سیاسی: ازجمله اهداف قابل دسترس درجنگ روانی گروههای مخالف هستند. یکی از گروههای احتمالی مورد توجه برای تهاجم روانی، مخالفان سیاسی یک دولت می باشند. این گروه براساس وضعیت و تعداد میتواند از عناصر مناسب و آماده برای عملیات روانی محسوب شوند. عناصری که در مقابل دشمنان خود قدرت دفاعی و احساس مقاومت ندارند ، می توانند از توان و آمادگی کافی برای شرکت در طرحهای عملیاتی را دارا باشند . گروه مخالفان سیاسی یک نظام که به مثابه ابزار اصلی به کار میآیند در بخشهای مختلف اقتصادی، مذهبی، فرهنگی، علمی و …. فعالیت کرده و میتوانند به سادگی زمینه لازم برای درهم شکستن اراده مقاومت و پذیرش تسلیم را به وجود آورند و این امر میتواند درهر جنگی نقش بسزایی داشته باشد.
ب ) عناصر بیتفاوت: دومین گروهی که میتوان از آنها برای مقاصد جنگ روانی بهرهبرداری کرد، اقشار وافراد بیتفاوت هستند. مخالفان سیاسی در جنگ روانی از اهداف کاملاً دردسترس تلقی میشوند. درحالیکه گروههای بیتفاوت اجتماعی با مخالفان سیاسی تفاوت دارند، زیرا ممکن است زمینه مقاومت اندکی در آنها یافت شود. به همین خاطر عناصر بیتفاوت باید تحت برنامههایی خاص و جداگانه درراه دسترسی به هدف مورد نظرهدایت شوند. یکی از اهداف جنگ روانی میتـواند از بین بردن زمینههای تمایل گروههای بیتفاوت به یک جریان یا سیاست خاص و گرایش آنها به مواضع مخالف تلقی شود. خارج کردن گروه بیتفاوت از جایگاه مورد علاقهاش، نیاز به اجرای برنامه خاصی دارد. سپس تحت یک برنامه مجدد باید این گروه را درجبهه جدید فعال نمود. جبههای که همانند یک گروه فشارعمل کرده و سیاستها و اراده حکومت خود را مورد تعرض قرار داده و از آن حمایت نمیکند.
ج ) عناصر طرفدار یک سیاست یا دولت
۱ – توده مردم: افراد یک جامعه اگر طرفدار حکومت خود باشند، مهمترین هدف جنگ روانی محسوب میشوند. اینان در عین حال هدفی استراتژیک و تا حدی هم غیر قابل دسترسی در کوتاه مدت را تشکیل میدهند. بنابراین باید برنامههای عملیاتی دقیقی برای این گروه تنظیم کرد. این برنامه میتواند از کار بر روی نقاط ضعف سیستم در ابعاد اقتصادی، فرهنگی، علمی، آموزشی، مذهبی و غیره آغاز شود.
۲- مدیران و گردانندگان حکومت: گروه دیگری که میتواند مورد تهاجم روانی قرار گیرد. نیروهای اداری و سیاسی یک جامعه را شامل میشود. افراد این گروه به خاطر شخصیت و شغل خاص خود مصونیت بیشتری در برابر جنگهای روانی بروز میدهند. کانالها و امکانات خاصی وجود دارد که مدیران هر جامعه از آنها تغذیه میکنند. از طریق نفوذ به این کانال ها میتوان از میزان و درجه این مصونیت کاست.
۳- جریانها، احزاب و گروههای طرفدار حکومت: جریانها و گروههای طرفدار به خاطر داشتن تشکل از قدرت بیشتری برخوردارند، لذا مورد توجه جدیتر نیروهای دشمن واقع میشوند.
روشهای جنگ روانی
در جنگهای معمولی از دیرباز هر گروه برای از بین بردن دشمن از وسائل و امکاناتی چون شمشیر، سلاحهای آتشین، سلاحهای انفجاری و … استفاده کرده است و تا با فرو پاشیدن قدرت و نقاط تمرکز دشمن، اراده خود را بر او مسلط نماید. در حال حاضر جنگهای هوائی ، دریائی و زمینی ابزاری هستند تا اراده یک گروه بر گروه دیگر را مسلط نمایند. همانطور که اشاره شد، امروزه برای نابود ساختن دشمن از روشهایی استفاده میشود که با جنگهای شناخته شده درطول تاریخ متفاوت میباشد . با این حال نیت و هدف از جنگ چندان تغییر نکرده است. جنگ روانی جنگی است در تاریکی و شباهتی به جنگهای عادی ندارد. این جنگ چون میکروب، در جسم حریف وارد شده، رشد کرده و سرانجام او را از پای در میآورد.
جنگ روانی به جای استفاده از هواپیمای جنگنده و بمب افکن از ماهواره و به جای توپخانه و موشک از امواج رادیویی کمک میگیرد. به جای مسمومکردن غذا و آب آشامیدنی سربازان دشمن، به پخش اخبار و اطلاعات نادرست میپردازد. برخی از روش های رایج در جنگ روانی عبارتند از:
انتشار شفاهی اخبار غلط و شایعات
پخش اخبار نادرست و شایعات در سطح جامعه یکی از روشهای معمول در تخریب افکارعمومی است و اثرات مهم و فوری به دنبال دارد. گاه افراط در انتشار شایعات و عدم توجه به آنها سبب میشود که عناصر هدف به صورت ناخودآگاه جذب شده و از خود تمایلاتی را بروز دهند. برای مثال اگر نیروی مورد تهاجم دارای قدرت و شدتی در زمینه درستکاری است، او را به دزدی متهم کرده و آنقدر این مطلب را مطرح میکنند که کمکم به گوش او رسیده و تشویق میشود تا فوائد و زیانهای دزدی را در پیش خود مرور کند و این میتواند اولین گام در راه انحراف فرد باشد. درپراکندن شایعات آنچه مؤثر است، برخورد عقل و منطق و احساسات است. نیروهای آموزش دیده که قادر به تفکر بوده و میکوشند برای هر کار و هر حادثهای اندیشیده و علل و عوامل اصلی آنرا ازطریق تفکر بدست آورند، کمتر در معرض آسیب و غافلگیری هستند. اما نیروهائی که قدرت عقلائی ضعیف تر داشته یا احساسات آنها بر عقلشان غلبه دارد، چنین نیستند و به دلیل عدم آموزش آسیبپذیری بیشتری داشته و زودتر غافلگیر میشوند. عاملان جنگ روانی نیز بر این امر واقف هستند و میکوشند تا با توجه به جنبههای احساسی در مقاطع خاص در خصوص مسئلهای اغراق کرده و یا بسیار ریزبین شوند. باید توجه داشت که این گفته و مفهوم عدم توجه مطلق به قوه استدلال و تعقل نیست و بلکه برعکس، روشهای مزبور کاملاً بر تجربه و محاسبات دقیق مبتنی میباشد. در جنگ روانی علمی قدرت تعقل نیروهای تحت تهاجم نیز مورد مطالعه قرار گرفته و براساس نتایج حاصل، برنامهریزیهای لازم انجام میشود . بنا به نتایج قابل توجه بدست آمده از اعمال این روشها، جنگ روانی عملاً از طرف سیاستمداران و نظامیان مورد تأیید واقع شده است. شایعه پراکنی براساس یک سری مقدمات صورت میگیرد از جمله باید روحیه و فرهنگ اقشار مختلف مردم را شناسائی کرده و از آنجا به نقاط آسیبپذیر، حساس و مقاومت آنها پی برد.
اولین گام عملی در پراکندن شایعات، درک و شناخت عوامل و زمینههای پذیرش یا عدم پذیرش عمومی جامعه نسبت به شایعه است. سپس به عنوان آزمون اولیه یا در جهت بالا بردن درجه حساسیت پذیرش عمومی جامعه، اقدامی صورت میگیرد. برای تعیین درجه شایعه پذیری جامعه معمولاً به طور پنهان یا آشکار اقدام به سرشماری و نظر خواهیهایی میشود.
۲- شایعات کتبی :
گاه انتشار شایعات از طریق پخش اعلامیه، شب نامه، کتاب و … صورت میگیرد. اهمیت پخش اعلامیه و شب نامه، به دلیل مهم بودن اخبار و ممنوع بودن آنها نیست بلکه بیشتر اثرات جنبی آنها مورد توجه میباشد. هنگامی که یک فرد عادی در منزل خود یا در کوچه و راه به اعلامیهای بر میخورد، به وجود مخالفینی در جامعه واقف میشود. بدین ترتیب انگیزه های مخالف تحریک شده و مورد تشویق قرارمیگیرد. اولین نمودی که این فعالیتها میتواند داشته باشد این است که در جامعه دموکراسی وجود نداشته و مخالفین نمیتوانند از طرق قانونی خواستههای خود را بیان نمایند .
۳- سخن پراکنی رادیویی :
رادیو از آنجا که یک رسانه همگانی است و برد زیادی دارد، میتواند در جنگ روانی به نحوی وسیع مورد بهرهبرداری قرار گیرد. اولین گام مطلع ساختن مردم از وجود چنین ایستگاههای رادیویی است، پس از آن باید جاذبه کافی ایجاد کرد تا مردم به شنیدن مطالب این دستگاهها علاقهمند شوند. ساعت پخش برنامه را باید به نحوی انتخاب کرد که بیشترین تعداد افراد بتوانند ازآن استفاده کنند. افراد باید حتماً به برنامهها و اخبار رسمی رادیوی خود بیاعتماد شوند و به نحوی روزافزون به برنامه رادیوی مخالف علاقمند شوند.
۵- ایستگاههای ماهواره ای تلویزیونی :
یکی ازمهمترین کانالهای ارتباطی در جبگ روانی شبکه های ماهوارهای و تلویزیونی میباشد. دراین شبکه ها با استفاده ازقدرت ارتباطی دیداری – شنیداری می توان به تلقین تحلیلها واخبار سیاسی و اجتماعی همراه با ایجاد صحنه های ساختگی پرداخت.
پایه ها و عوامل جنگ روانی
جنگ روانی با تبعیت از اصول کلی جنگ ، دارای پایهها و ارکان ویژه ای میباشد . هر چند میان جنگ نظامی و جنگ روانی از نظر هدف ، ابزار ، روشها و … تفاوتهای فاحشی وجود دارد . با این حال هر دو نوع جنگ برای به تسلیم کشاندن دشمن و نابودی اراده وی صورت میگیرد . موفق بودن عملیات روانی با توجه به موارد زیر میسر میگردد :
۱- اطلاعات
مهمترین منبع برای طراحی ، راهاندازی و تداوم جنگ روانی اطلاعات است . بدون داشتن اطلاعات کافی نمیتوان جنگ روانی را آغاز یا به پایان رساند. این اطلاعات در ابعاد گوناگون تهیه میشود ،اما به طور خلاصه میتوان آن را در چند دسته ، تقسیمبندی کرد :
الف- اقشار و طبقات در جامعه مورد نظر باید دقیقاً مشخص شوند .
ب- باید کوشید تا با برنامهریزی تبلیغی و روانی دقیق آنها را به سمت مخالفت و براندازی و حذف سیستم هدایت نمود .
ج- باید به خاطر داشت که هدف براندازی است ، از این رو باید به طور روشن فرق بین انتقاد ، تخریب و جنگ روانی معلوم و مشخص باشد.
د- باید میان کسانی که در جهت اصلاح امور انتقاد میکنند و آنان که در صدد حذف کلیت یک دولت هستند تفاوت قائل شد .
۲- سطح جنگ روانی :
باید معلوم شود که چه تعداد ازهرقشر جامعه مورد نظر تحت تهاجم روانی قرار میگیرند . در اینجا گسترش کمی عملیات و عناصر تحت مطالعه مورد نظر میباشد . آنچه مسلم است برای رسیدن به موفقیت در جنگ و با توجه به موضوع ، حداکثر اقشارو افراد قابل دسترسی باید مورد تهاجم واقع شوند . روشهای گوناگونی که به کار گرفته میشود ، معمولاً سطح و تعداد تحت پوشش را تعیین میکند . با توجه به روشهای بکار گرفته شده و محدودیتهای هر یک ، میتوان میزان کاربرد و موفقیت عملیات روانی را پیشبینی کرد . از زمانیکه شایعه مطرح میشود تا هنگامی که حداکثر افراد مورد نظر آن شایعه را شنیده و نسبت به آن موضع بگیرند ، هر چه زمان کوتاهتر باشد ، میزان موفقیت در عملیات بیشتر خواهد بود
۳- تبلیغ و ضد تبلیغ :
مهمترین ابزار جنگ روانی ، پخش و انتشار اخبار یا به عبارت دیگرارائه تبلیغات است هر تبلیغ از دو جنبه مورد توجه واقع میشود. اول در رابطه با ارائه دهنده آن تبلیغ و موضوعاتی که مطرح میکند . دوم ، موضوعات که در پاسخ به اتهامات وارده از طرف گروه مردم آماده و اعلام میگردد . اقدام و رفتار گروه اول ، تبلیغ و دفاع گروه دوم، ضد تبلیغ نام دارد . ضد تبلیغ میکوشد تا ضمن پاسخ به حملات دشمن او را خلع سلاح کرده و در موضع ضعف قرار دهد، تا بار دیگر مجدداً هوس حمله نکند . ضد تبلیغ معمولاًپیرامون مسائل و مشکلات اصلی و حیاتی دشمن پرداخته و به انتشار مطالبی مبادرت کرده و سعی میکند تا در همه ابعاد ، طرف خود را متهم ساخته و در لاک دفاعی فرو برد . در صورت موفق بودن ضد تبلیغ ، دشمن خلع سلاح ، منزوی و تسلیم میشود .
۴- هدف جنگ روانی :
هدف کلی در هر جنگ ، تحمیل اراده بر دشمن میباشد . جنگ روانی نیز از همین هدف پیروی میکند و میکوشد تا با سلب قدرت و اراده از دشمن ، توسط عوامل جنبی و غیر نظامی خود را درموقعیتی برتر و قدرتمند تر قرار دهد . به طور طبیعی رسیدن به هرهدف، نیازمند شرایط ، امکانات ، ابزار و مقدماتی است . گاه این عوامل از چنان اهمیتی برخوردارند که تدارک و تهیه هر یک به مثابه هدفی جزئی و محدود مطرح میشود . برای مثال در یک جنگ عادی برای وادار کردن دشمن به تسلیم و امضاء قرار داد صلح باید طی عملیات نظامی به انهدام مواضع دفاعی وی مبادرت کرد . هر مقاومتی را از سرراه برداشت و حریف را به پذیرش تسلیم وادار نمود . هر یک از آن مراحل هدفی است مستقل که باید از ابتدا به صورت مرتبط ولی جداگانه پیگیری شود . در جنگ روانی باید این مراحل و درجات را مورد توجه قرار داد . عملیات روانی بسته به اینکه در زمان صلح انجام شوند و یا در شرایط جنگ دارای تفاوتهایی میباشند که در اینجا به شرح مختصری از آن میپردازیم . در حین جنگ، نیروهای نظامی طرفین در مقابل هم صفآرایی کرده و هر طرف میکوشد تا با توسل به نیروهای مادی و تجهیزات و تسلیحات خود ، حریف را سرکوب نماید . یک نکته مهم که از قدیم در شرایط جنگ مورد توجه بوده است ، ایجاد رعب و وحشت درمیان نیروهای دشمن میباشد. انتشار شایعات، انجام عملیاتی تخریبی برای قدرت نمایی ، مسموم کردن آب و آذوقه نیروهای حریف برای ایجاد ترس و وحشت ، ازجمله قدمهای عملیات روانی است که در خلال جنگهای نظامی برداشته می شود .
احساس ناامنی موجب بی انگیزگی واز دست رفتن شجاعت و سرانجام احتمال مبادرت به به فرارافراد می گردد . در جنگهای عمومی، امروز دیگر نمیتوان سرباز و تجهیزات را به جبهه فرستاد و مردم در پشت جبههها زندگی عادی خود را حفظ کنند . جنگهای امروز جنگهای کامل و تمام عیاری هستند و کلیه امکانات و قوای کشور را به خدمت میطلبند . چنانچه در پست جبهه توان و علاقه کافی برای پشتیبانی نیروها موجود نباشد ، جنگ در جبهه نیز محکوم به شکست خواهد بود . در عملیات روانی تلاش می شود تا فاصله بین مردم و سربازان درطول جنگ بیشتر شده و رابطه مادی و معنوی آنها قطع گردد و عناصر موجود در جبهه و پشت جبهه تا حد ممکن نسبت به هم بیاعتماد شوند .
یک عملیات روانی موفق حتی قادر است که بخشی از نیروهای حریف را نیز در راستای اهداف و عملکردهای خود فعال نماید . برای این منظور باید دقیقاً نسبت به تضادهای فرهنگی ، اجتماعی ، سیاسی و … جامعه توجه داشته و بتوانند در بین نیروهای حاضردر جبهه و پشت جبهه شکاف ایجاد کرده و اختلافات آنان را عمده سازند .
انواع تبلیغات براساس محدوده تحت پوشش :
همانطور که قبلاً هم اشاره شد، مهم ترین ابزار جنگ روانی پخش و انتشار اخبار یا به عبارت دیگرارائه تبلیغات است و اساساً جنگ روانی برتبلیغات استوار است . در اینجا میتوان تبلیغات را به دو دسته تبلیغات داخلی یا ملی و تبلیغات بینالمللی تقسیم نمود :
الف ) تبلیغات داخلی یا ملی : تبلیغات داخلی عبارت است از کلیه اقدامها و فعالیتهایی که برای نفوذ و تأثیر در افکارافراد، گروهها ، سازمانهای داخلی و کنترل و هدایت افکار و رفتار آنان در مورد مسایل مورد نظر انجام میشود . مجریان جنگهای روانی و تبلیغات ، ضمن برقراری ارتباط مؤثر با مخاطبان از راه وسایل و تجهیزات مختلف تبلیغاتی ، آنان را به سوی اهداف مورد نظرشان سوق میدهند .
توجه تبلیغات ملی به سمت ایجاد و حفظ اتحاد ملی ، همبستگی بین مردم و تقویت روحیه و اراده آنان گرایش دارد.یکی ازوظایف اصلی دستگاههای تبلیغاتی درسطح ملی و داخلی ، ارشاد مردم، سوق دادن افکار عمومی در مسیر تأمین منافع و مصالح اجتماعی ودوری از تبلیغ مغرضانه و طرح منافع فردی و گروهی است. بنابراین ، برنامهریزان، کارشناسان ومجریان تبلیغات داخلی باید نکات زیر را در طرحریزی سیاستهای تبلیغاتی و اجرای آن مورد توجه قرار دهند :
۱. توجه و تلاش برای تحقق اهداف و مصالح ایدئولوژیک و ملی .
۲. پرهیز از دامن زدن به اختلافات مذهبی ، قومی ، نژادی ، آداب و رسوم و سنن گروههای اجتماعی.
۳. پرهیز از تقویت زمینههای خرافی ، منفی مذهبی و عقاید و افکاری که مخرب بودن آنها به تجربه اثبات شده است .
۴. بهرهبرداری صحیح و منطقی از افکار، اعتقادات ، باورها ، احساسات ، علایق و رفتارهای عمومی مخاطبان برای اصلاح امور اجتاعی و دست یابی به اهداف دینی و ملی .
۵. یاری جستن از نفوذ شخصیتها ، رهبران مذهبی ، قهرمانان و چهرههای برجسته سیاسی ، اجتماعی ، فرهنگی ، نظامی و … همچنین الگوسازی از رفتار و کردار آنان ، برای هدایت افکار عمومی مردم به سوی اهداف دینی و ملی.
۶. استفاده از روشهای گوناگونی برای از میان برداشتن فاصله بین دو عنصر اساسی جامعه ، یعنی دولت و مردم و ایجاد اعتماد و دلگرمی متقابل بین آنان .
۷. تلاش و حرکت در مسیر و جهت افکار عمومی در حد امکان و تلاش برای جلب اعتماد عمومی و این درحالی است که افکار عمومی بر اثر فعالیتهای دشمن از مسیر اصلی خود منحرف نشده باشد .
ب- تبلیغات بینالمللی : این تبلیغات برخلاف تبلیغات داخلی ، ازمرزهای جغرافیایی میگذرد و بیشتر متوجه سیاستهای خارجی بوده و بر سیاستهای جهانی تکیه میکند . بنابراین در تبلیغات بینالمللی ، سازمانها یا افراد مشخصی از یک دولت برای تغییر آرا و افکار و تأثیر گذاری دررفتار مخاطبان کشور یا کشورهای دیگر فعالیت میکنند .
در حال حاضر با افزایش ارتباطات سیاسی بینکشورها در سطوح منطقه و جهانی به هنگام صلح و جنگ و بحرانها بینالمللی این نوع از تبلیغات بیشتر به عنوان یکی از ابزارها و حربههای مؤثر در سیاست خارجی دولتها به کار برده میشود . ازهمین رو مجریان جنگهای روانی و تبلیغات میکوشند تا با انتخاب شیوههای تبلیغاتی مناسب، افکارو رفتار تودههای مردم را در مورد مسایل گوناگون منطقهای و بینالمللی تحت تأثیر قرار دهند .
تبلیغات با آن که تابعی از وضعیت کشورعمل کننده است ، همواره در حال تأثیر گذاری و تأثیر پذیری با وضعیت و امکانات سیاسی ، نظامی ، اقتصادی و اجتماعی خواهد بود . به این معنا که تبلیغات بینالمللی در صورتی که کشور از نظر نظامی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در وضعیت مناسبی قرار نگرفته باشد، احتمالاً چندان مؤثر نخواهد بود و از اهمیت و میزان تأثیر گذاری آن کاسته خواهد شد. بنابراین تبلیغات بینالمللی همگام با سایر ابزارهای سیاسی ، اقتصادی ، نظامی ، اجتماعی و فرهنگی برای تحقق اهداف سیاست خارجی که تحقق اهداف و مصالح دینی و ملی را به دنبال خواهد داشت ، فعالیت میکند .
در تبلیغات بینالمللی شناخت افکار عمومی مخاطبان از اهمیت ویژهای برخوردار است، زیرا لازم است تبلیغات با آنان همسانی منطقی داشته باشد و به همین دلیل چه بسا که برای یک موضوع خاص ومعین به دلیل تعدد مخاطبان از نظر تفاوت افکار، علایق ، دین ، فرهنگ و رفتار، به کارگیری شیوههای مختلف تبلیغاتی ضروری شود . بدین ترتیب توجه به ویژگیهای مختلف آن افراد در جنگ روانی و تبلیغات به ویژه در عرصه تبلیغات بینالمللی تأثیر به سزایی در افزایش میزان تأثیر بر آنان دارد . این تأثیر هنگامی اهمیت بیشتری مییابد که هدف تبلیغات بینالمللی بسیج مردم علیه دشمن ، جلب حمایت کشورهای بیطرف، حفظ کشورهای هم پیمان و دوست ومتزلزل ساختن وضعیت روانی و روحیه دشمن باشد. برای دستیابی به این مقصود کارشناسان تبلیغات ناچارهستند علاوه بر ایجاد ارتباط مستقیم و غیر مستقیم با مردم کشور یا کشورهای هدف ، گروهها و احزاب مختلف را به عنوان گروههای فشار از نظر دور ندارند ، زیرا گروههای فشار و افراد صاحب نفوذ میتوانند از خود تأثیرات شگرفی در تصمیمگیریها و موضعگیریهای مختلف دولتشان به جای گذارند .
بیدلیل نیست که کارشناسان تبلیغات بینالمللی نفوذ و تسلط برافکار و عقاید گروههای قدرتمند و اصلی جوامع را در کنار افکار عمومی آن جامعه مورد توجه و تأکید قرار میدهند . آنان به خوبی میداند که به کارگیری ابزار و وسایل تبلیغی مناسب و استفاده به موقع و منطقی از روشها و شیوههای مختلف درموقعیت تبلیغات بینالمللی از اهمیت بسزایی برخوردار است .
خبر گزاریهای بینالمللی ، روزنامهها و مجلات ، رادیو و تلویزیون ، اتحادیههای منطقهای و بینالمللی و سازمانهای تبلیغاتی و وابستهها ی تبلیغاتی در زمره مهمترین ابزارهای تبلیغات بینالمللی به شمار میروند .
افکار عمومی در جنگ روانی:
در جنگهای روانی و نظامی همگرایی افکار عمومی نقش اساسی را در پیشبرد اهداف دارد . اگر لازم باشد که افکار عمومی به حمایت از نظریه معینی ترغیب شود ، در بیشتر موارد با اعمال نفوذ دراحساسات مردم به این کار مبادرت می شود ، به این معنی که برای ایجاد طرز تفکر مورد نظر، احساسات مردم تهییج میگردد .
در واقع به وسیله تبلیغات تلاش میشود تا حد امکان نیروی اندیشه و وجدان فرد را کمتر به کار انداخته وبرعکس دراو واکنشهای انعکاسی شرطی به وجود آورد .
عقیده و بینش برای مردم به مثابه روح و معنویت است ، به عبارت دیگر ، افکار عمومی مجموعهای از داوریهای مردم درباره مسایل روز است که مورد پذیرش بیشتر جامعه است و تغییر در این نگرش در جنگهای روانی اساسی میباشد .
افکار مورد پذیرش مردم در چارچوب سه اصل :
موضوع معین ، زمان معین و منافع عمومی معین قرار دارد .
ماهیت افکار عمومی ، به گونهآی است که دستاندرکاران مسایل سیاسی و تبلیغاتی و متخصصان جنگهای روانی را برآن میدارد که قدرت و نقش آنرا در حوادث و موضوعات مختلف در برنامهریزیها و اقدامهای خود منظور کنند. اهمیت افکارعمومی و قدرت هدایت آن ، نه تنها از قدرت نظامی و اقتصادی کمتر نیست، بلکه بیشتر اوقات معادلات نظامی و سیاسی مرسوم را دگرگون میسازد .
از آنجایی که ماهیت جنگ روانی چه در زمان صلح و چه در زمان جنگ و تأثیر آن بر افکار عمومی و تغییر نگرش در جهت اهداف از پیش تعیین شده روشن است ،شناخت از وضعیت و روحیه نظام اجتماعی و برنامهریزی برای هدایت آن اهمیت حیاتی در جنگهای روانی دارد . در صورتی که داده ها و اطلاعاتی که در هنگام جنگ روانی به جامعه مورد نظر تزریق میشود، مطابق با واقعیات و فرهنگ خاص آن جامعه نباشد، نه تنها تأثیر مثبتی برجای نخواهد گذاشت ، بلکه در بسیاری از موارد موجب تهییج و بسیج آنان علیه اهداف مورد نظر توسط برنامه ریزان و عاملان جنگ روانی می شود.
جنگ در هنگامه کارزار :
جنگ، حالتی خصمانه و فیزیکی است که بین دو گروه یا دو کشور روی میدهد که همواره با خسارتهای مالی و جانی فراوان همراه است .
در این درگیریها دو طرف جبهه برای پیروزی و شکست طرف مقابل از هر نوع ابزار و حربهای به ویژه عملیات و جنگ روانی استفاده میکنند .
در جنگهای قدیم با استفاده از صدای طبلها و افراشتن پرچمها و متأثر کردن روح نیروهای دشمن با استفاده از جاسوسان ، وضعیتی به وجود میآوردند که موجب شکست روحی دشمن میشد و با این روش چنان روحیهای در نظامیان خودی ایجاد میکردند که فکر هر گونه شکست احتمالی را از ذهن آنان پاک مینمود .
در جنگهای نظامی با استفاده از ابزار تبلیغی سعی در تفرقه انداختن بین نیروهای دشمن و هم پیمانان جدید و سست کردن اطمینان دشمن و مرعوب ساختن آنها از طریق وارد کردن فشار روحی متداول است .
به طور کلی جنگ روانی درزمان کارزارعمدتاً برای پشتیبانی از عملیات نظامی صورت میگیرد و هدف از آن تخریب اذهان عمومی طرف مقابل و وادار کردن سربازان در جبهههای جنگ به فرار یا تسلیم است به همین منظور بررسی جنگ روانی در پشتیبانی عملیاتی نقش اساسی دارد .
تغییر نگرش افراد در دوران جنگ به ویژه در زمینه موضوعات مورد مجادله دشوارتر است ، سبب این دشواری از سویی ، عدم امکان رقابت با وسایل ارتباطی جمعی دشمن است و از سوی دیگر عدم امکان ارزیابی و اندازه گیری آثار مستقیم تبلیغات خودی به طریق علمی است .
با این حال ، کارشناسان برجسته جنگ روانی ، مفاهیمی را برای موثر ساختن شیوههای اعمال عملیات روانی در حین درگیری عنوان میکنند که عبارتند از :
۱. اجتناب از سخن پردازیهای طولانی و ذهنی ، زیرا سربازان در صحنه جنگ افق دید محدودی دارند و با انفجار نخستین موشک ، مفاهیم ذهنی اهمیت خود را نزد آنان از دست خواهد داد ، در این شرایط ایدئولوژی دشمن نقش کمتری در تسلیم افراد خواهد داشت به همین دلیل باید موضوعاتی ساده و طبیعی که جزیی از محیط عملیات است برای سربازان بیان شود .
۲. خودداری از استهزاء ، زیرا تبلیغات خصمانه و طعنه آمیزروی افراد نتیجه عکس خواهد داشت .
۳. ادغام عملیات روانی در طرح کلی عملیات ، سربازان پیامهایی را که هم زمان با آتشبازی و بمباران پخش میشود هشداری جدی تلقی میکنند و در مقاومت آنان تأثیر زیادی میگذارد. بنابراین فعالیت تبلیغاتی باید جزیی از طرح کلی جنگ باشد ، جنگ روانی تاکتیکی در هنگام برخورد نظامی زمانی موفق خواهد بود که در میان ستون نیروهای رزمی حضور داشته باشد و از فرصتهای کوتاهی که در مناطق مختلف نبرد بدست میآید بهره برداری کند .
پشتیبانی عملیات رزمی
جنگ روانی نیروهای رزمی را به چند طریق پشتیبانی میکند :
۱. سربازان دشمن را تشویق به تسلیم شدن میکند .
۲. با حملات روانی تأثیر سلاحهای مرگبار افزایش مییابد .
۳. برای مقابله با تبلیغات دشمن به کار می رود .
۴. بخشهایی از اطلاعات واقعی را که گزینش شده به دشمن ارایه می کند .
۵. با تأکید بر بیفایده بودن جنگ ، روحیه دشمن را تضعیف میکند .
۶. برای پشتیبانی از چریکهای خودی مورد استفاده قرار میگیرد .
۷. برای کنترل شهروندان در منطقه مقدم نبرد بکار گرفته میشود .
۸. در زمینه کنترل خسارتها و دفاع در پشت جبهه به کار میرود .
۹. برای اعلام و انتظار اعلامیههای نظامی استفاده میشود .
از سویی پیوند نیروی تخریب وعملیات جنگ روانی میتواند اراده نبرد را در دشمن ضعیف کند و اهداف نظامی را تأمین نماید . جنگ روانی در این حالت به طور کامل به خدمت معرفی سلاحها و ابزار جدید در میآید ، تهدید به استفاده از سلاحها در موارد بسیاری موجب افزایش تنش و ناراحتی در سربازان دشمن میشود . یکی از وظایف مهم جنگ روانی ، متقاعد ساختن سربازان دشمن به خوشرفتاری با آنها در دوران اسارت است .
به طور کلی عملیات روانی در جنگ، نقش پشتیبانی از عملیات رزمی را دارد ، بنابراین هر چند عملیات روانی نمیتواند به تنهایی دشمن را شکست دهد ، اما در بسیاری از مواقع ، عامل برتری نظامی است و ضمن تقویت تأثیر سلاحهای خودی و کارایی آنها حصول به پیروزی را میسرتر میکند .
عملیات روانی
تعریف عملیات روانی :
عملیات روانی عبارت از انجام تاکتیکی و معین جنگ روانی در جبههای محصور درزمان و مکان است. مثال جنگ روانی و عملیات روانی در واقع همان مثال جنگ و جبهه است .
ارتش آمریکا با استفاده تجربیات جنگ جهانی دوم در اوایل جنگ کره اداره ریاست جنگ روانی را به عنوان یک بخش ستادی ویژه ایجاد کرد و یک مرکز و مدرسه نیز در کارولینای شمالی به منظور آموزش پرسنل نظامی در زمینه جنگ روانی تأسیس کرد . با تأسیس دفتر ریاست جنگ روانی در مرکز و مدرسه آن علاقه نسبت به این پدیده در میان نیروهای مسلح آمریکا گسترش یافت و همراه با افزایش علاقه، مفاهیم و تعاریف جدیدی نیز مطرح گردید.
اصطلاح جنگ روانی جای خود را به واژه جدید عملیات روانی و اقدامات روانی داد که از طرف نیروی زمینی آمریکا در سال ۱۹۵۷ انجام شد . عملیات روانی به عنوان فعالیتی تعریف شد که عبارت بود از اقدامات سیاسی ، نظامی ، اقتصادی و ایدئولوژیک که برای ایجاد احساسات ، نگرشها یا رفتار مطلوب در گروههای دوست ، دشمن ، بی طرف و مخالف به منظور تأمین مقاصد ملی طراحی و اجرا میشد .
عملیات روانی و نقش آن در مأموریتهای نظامی :
عملیات روانی به معنای استفاده از اعلامیه و رادیو فعالیتی است که ارتباط بسیار کمی با عملیات متعارف نظامی دارد . عملیات روانی در کاربردهای فعلی در دو سطح عمده انجام میشود .
۱. به صورت تبلیغات و با استفاده از ابزارهای سنتی آن .
۲. اقدامات خاص نظیر برنامههای پزشکی ، مدرسهسازی ، جادهسازی که برای تغییر مطلوب در نگرشها و رفتارمردم خارجی انجام میشود .
عملیات روانی در جنگهای معاصر
اهمیت عملیات روانی در جنگهای معاصر به دلایل زیر افزایش یافته است :
۱. سلاحهای هستهای احتمال توسل به جنگهای تمام عیار را برای حل مسایل سیاسی کاهش داده است و با گذشت زمان، معلوم شده که هزینه عملیاتهای روانی کمتر از هزینه جنگهای نظامی است .
۲. جنگهای کوچک و حرکتهای انقلابی در کشورهای جهان سوم بحرانهایی هستند که نمیتوان تنها با استفاده از نیروهای نظامی با آن مقابله کرد بلکه استفاده از عملیات روانی کارآمد ترخواهد بود .
عملیات روانی در جنگهای شورشی :
علاوه بر ابزارها و تکنیکهای تبلیغاتی ، شورشگر از یکسری اقدامات و امکانات عملی نیز برای دستیابی به اهداف روانی خود استفاده میکند . این نوع عملیات که به تعبیر شورشگران، تبلیغات عملی یا تبلیغات مسلحانه نیز خوانده میشود، معمولاً با هدف نشان دادن قدرت نیروهای شورشی و ارعاب نیروهای مخالف دنبال میشود .
آدم ربایی و ترور و هواپیما ربایی را میتوان ابزارهای اصلی تبلیغات مسلحانه به حساب آورد. در بسیاری از موارد ربودن شخصیتهای برجسته ، صرفاً نوعی عملیات نظامی نیست بلکه هدف دیگری را نیز دنبال میکند که عبارت است از یافتن امکانی برای پخش و انتشار پیامهای تبلیغاتی.در این شرایط،، چریک ها به هزینه دولت و نیروهای درگیرتبلیغ و پیام رسانی کرده و اهداف خود را دنبال می نمایند. از جمله نمونههای این شیوه ربودن دختر رئیس جمهور گواتمالا در سال ۱۹۸۲و ربودن دختر رئیس جمهور السالوادر در سال ۱۹۸۵ را میتوان نام برد . رباینده دختر رئیس جمهور گواتمالا( جنبش انقلاب خلق) خواهان آن شد که در ازای آزادی فرد ربوده شده اعلامیههایش از طریق رادیوی دولتی گواتمالا در داخل و خارج از آن کشور پخش شود .
جنگ روانی و افکار عمومی پس از جنگ جهانی دوم
افکار عمومی به اندازهای نیرومند است که برای برگرداندن دریک جهت معین کوششهای بی شماری به عمل میآید که این کار را با اعمال نفوذ در احساسات مردم انجام میدهند. استفاده آمریکا از نامه نگاری پس از جنگ جهانی دوم که شاید بتوان به عنوان یکی از تازهترین ومؤثرترین شیوههای تبلیغاتی جهت نفوذ برافکار عمومی در آن زمان به حساب آورد از این جمله است. داستان از این قرار است که دررابطه با انتخابات ایتالیا و به علت احتمال پیروزی کمونیستها درآن انتخابات، آمریکا طرحی را به اجرا گذاشت . در این طرح که مجری آن یکی از سردبیران یک روزنامه ایتالیایی در نیویورک بود، ازایتالیایهای مقیم آمریکا درخواست شد که به اقوام خود در ایتالیا نامه نوشته و با استفاده از احساسات میهن پرستانه و مذهبی آنها را ترغیب و تحریک به شرکت در انتخابات به نفع سازمانها و احزاب ضد کمونیست گردانند . هزینه ارسال این نامه ها به عهده شرکتهای تجارتی بود که مایل به شرکت در مبارزه علیه کمونیست بودند .
فیلم سینمایی یکی دیگرازشیوه های تبلیغاتی بود که درطول جنگ جهانی و پس از آن به کرات مورد استفاده قرار گرفت . به کارگیری این روش در سال ۱۹۴۸ توسط آمریکا در انتخابات ایتالیا یکی از برجستهترین نمونههای استفاه از این شیوه به حساب می آید. از این رو آمریکا امکانات تبلیغاتی خود را به کار گرفته و به نمایش فیلمهایی از کمکهای آمریکا به ایتالیا و همچنین فیلمهایی ازشرایط و وضعیت اسفبار زندگی مردم شوروی، سعی در خنثی نمودن فعالیتهای حزب کمونیست نمود . در این میان فیلم نینوشکا که با طنز بسیار تندی زندگی مردم شوروی را به تصویر کشیده بود به نمایش درآمد . دراین فیلم فوقالعاده، حس تنفر ، انزجار و وحشت از سیستم حکومتی شوروی و نحوه زندگی مردم آن مدنظر بود وبرای اقشار مختلف مردم، به خصوص طبقات محروم و پائین جامعه به نمایش درآمد .این فیلم تأثیر مورد نظر را برروی مخاطبین برجای گذاشت، به نحوی که حزب کمونیست که در شروع انتخابات انتظار میرفت بخش اعظم آراء را از آن خود سازد، تنها ۳۱% آراء رابدست آورد و در نتیجه در انتخابات شکست خورد .
عملیات روانی در جنگ و صلح
به کار گیری حربه جنگ روانی به عنوان شگفتانگیزترین پدیده اجتماعی در کنار استفاده ازنیروهای مسلح و بکارگیری آن درزمان صلح برای تقویت توانایی اجتماعی روشی است که ریشه در تاریخ بشریت دارد .
محققانی مانند « پل لاین برگز » در پی یافتن قدیمیترین نمونههای استفاده از حربه جنگ روانی آنرا به جنگ گیدئون با مادها نسبت میدهند که در آن جنگ گیدئون برخلاف معمول که هر دسته صد نفری یک مشعل بدست میگرفتند به هر یک از سپاهیان خود مشعلی داد و این توهم را درذهن دشمن ایجاد کرد که تعداد افرادش صد برابر میزان واقعی است و در نتیجه بدون درگیری به پیروزی مهمی دست یافت .این نمونه نشان میدهد که دستیابی به اهداف جنگ روانی در طول تاریخ تنها در سایه طراحی و برنامهریزی دقیق و استفاده به موقع از شیوه های ارتباطی و جمعآوری اطلاعات صحیح از جامعه مورد نظر و استفاده صحیح از آنها میسر بوده است .
« الوین تافلر » نظریه پرداز آمریکایی میگوید : در بحرانهای سیاسی آینده در جهان ، تاکتیکهای اطلاعاتی حرف اول را خواهند زد و مانور قدرت را همین تاکتیکها شکل میدهند و این چیزی نیست جز « قدرت دستکاری اطلاعات » .
این قدرت به اشکال زیر بروز میکند :
۱. تاکتیک حذف : حذف عمدی پارهای ازاطلاعات
۲. تاکتیک کلی بافی : لعاب زنی به جزییات
۳. تاکتیک زمانبندی : زمین گیر کردن پیام
۴. تاکتیک قطره چکانی : ارایه اطلاعات در زمانهای گوناگون و به مقدار کم
۵. تاکتیک تبخیر : شایعه پخش شود تا مخاطب گمراه شود
۶. تاکتیک بازگشتی : ساختن دروغ برای تست حریف
۷. تاکتیک دروغ بزرگ : ( همان تئوری گوبلز و هیتلر ) برای فتح افکار عمومی
جنگ روانی میخواهد در اذهان مخاطبان خود نوعی اندیشه کلیشهای ایجاد کند و باور یک فرد را نسبت به یک نظام و یا گروه ارزشی تخریب نماید. در این مسیر ، اطلاعات و اشراف اطلاعاتی بسیار کار ساز است. اطلاعات جمعآوری شده به سه منظور در جهت اهداف مورد نظر استفاده میشوند :
برای اینکه برنامه ریزان بتوانند طرح های واقعی و قابل اجرایی براساس نقطه ضعفهای روانی مخاطب تدوین کنند .
برای تهیه مواردی که برنامه ریز باید در تهیه محصولات تبلیغی از آنها استفاده کند .
برای اینکه برنامه ریز بتواند میزان تأثیر عملیات تبلیغی قبلی را ارزیابی نماید .
در هنگام بروز جنگ روانی در هنگام صلح و یا پیش از بروز درگیری برنامههایی برای نیرنگ و فریب از طریق ایجاد تردید و توهم در مردم جامعه مقابل اتخاذ میکنند .
در مراحل حاد و بعدی جنگ روانی ، ایجاد اضطراب و وحشت از طریق کاربرد وسایل نامانوس، تهدید تسلیحاتی ، پخش شایعات ، فریب دادن و گمراه ساختن و دادن وعده و وعید و بهره گیری ازاختلافات دینی و عقیدتی مورد توجه قرار میگیرد .
در جنگ روانی هیچ مسألهای مهم و مشکلتر از شناخت افکار عمومی نیست ، دراین جنگ، طرفهای درگیردر صدد فتح افکار عمومی هستند و کسانی در این مبارزه پیروز میشوند که اطلاعات، قدرت تکنولوژیکی وارتباطاتشان بیشتر از دیگران باشد .
کارشناسان جنگ روانی باید فعالیتهای خود را بگونهای طراحی و اجرا کند که نه تنها کشورهای دوست و متحد را ترغیب و تشویق کنند ، بلکه دشمن و طرف مقابل را از دست یابی به متحدان جدید باز دارند .
به کار گیری جنگ روانی به عنوان شگفتانگیزترین پدیده اجتماعی در کنار استفاده از نیروهای مسلح و یا به کارگیری آن در زمان صلح برای تقویت توانایی نیروهای مسلح و افزایش کارآیی آن بهنگام نبرد واقعی روشی است که ریشه در بلندای تاریخ دارد .
امروزه اهمیت جنگ روانی به اندازه ای ست که به کمک آن حتی میتوان به پیروزی بدون جنگ نیز اندیشید . دستیابی به اهداف جنگ روانی تنها در سایه طراحی و برنامه ریزی دقیق و استفاده به موقع از تکنولوژی پیچیده ارتباطی امکانپذیر است .
برای پیروزی در جنگ روانی، شناخت دقیق و درست از شرایط محیطی و عینی مبتنی بر زیر ساخت های ذهنی یک جامعه ضروری است. درغیراین صورت هرگونه تبلیغات فرهنگی، چه روانی و حتی نظامی محکوم به شکست خواهد بود .
امروزه جریانهای تبلیغی حاکم بر رسانه ها جهت دستیابی به اهداف خود با استفاده از اصول روانشناسی و نتایج تحقیقات کاربردی در زمینههای جامعه شناسی و مردم شناسی با بررسی سیستماتیک اطلاعات بدست آمده خواسته های خود را از طریق فیلم ، تلویزیون ، رادیو و مطبوعات در جهت پیشبرد اهداف خود، بدون دخالت رسمی و ظاهری اعمال میکنند. به این ترتیب کشورهای ضعیف تربا جریان یکسویه و نا برابراطلاعاتی و روانی مواجه اند . این پدیده به طورمعمول عبارت از مطالعه در ساختمان روحی و فکری این ملتها و همچنین مطالعه در آداب و رسوم و سنتهای آنان است. همگام با گسترش و پیشرفت تکنولوژیهای نوین ارتباطی تکنیکها و شیوههای جنگ روانی و عملیات روانی نیز گستردهتر و پیشرفته تر و پیچیدهتر شده است .
بنا بر این آشنایی و شناخت شیوههای نوین و روز آمد جنگهای روانی امری ضروری و حیاتی است و همه مردم به ویژه مدیران منتخب هر جامعه باید نه تنها با این شیوهها آشنایی کافی داشته ، بلکه باید افکار عمومی را نیز جهت مقابله با این نوع تهاجمات و پدافند روانی پرورش دهند .
نتیجه گیری :
شرایط درزمان جنگ و صلح دولتها را در وضعیتی قرار می دهد که آنان را مجبور به اتخاذ تدابیرمعین و قابل دفاعی میکند تا درعرصه بینالملل بتوانند به حقوق ملت خود جامعه عمل بپوشانند . بر همین اساس حکومتها و نظامهای سیاسی و حتی گروه ها و احزاب برای دستیابی به اهداف خود در داخل و خارج از کشور دست به ابتکارات و اقداماتی میزنند که امروزه قالب جنگ روانی بخود گرفته است. ازاین رو برخلاف گذشتههای نه چندان دور دولتها و حتی گروهها مجبورند که در جنگ روانی طرف یا طرفهای دیگررا نیز به حساب آورند و نگرش افکارعمومی را درنظر داشته باشند .
از سوی دیگر، جنگ روانی هرچند مکملی برای عملیات نظامی محسوب میشود ، اما رسیدن به پیروزی در جبههها مستلزم داشتن عقبه مطمئن و پشتیبانی گسترده مردم و سایر عوامل خواهد بود. این شرایط ایجاب میکند ، نظامهای حکومتی در زمان صلح با اتخاذ تدابیر و فضا سازی مناسب ازطریق رسانهها وتبلیغات گسترده، حمایت سایر کشورها را در راستای تحقق اهداف خود کسب کرده باشد و این میسر نخواهد بود، مگرآنکه در جنگ روانی با شیوهها و برنامه ریزی های اصولی پیروزاز میدان بیرون آمده باشند .
در دوران صلح و زمانی که دولتها و کشورها در آرامش بسرمیبرند ، نظامهای سیاسی و جناحی و گروهها به نوعی دیگر درگیر جنگی میشوند که بیشتر جنبههای روانی آن مورد نظر است . گروهها برای دستیابی به قدرت و پایین کشیدن رقیب از حکومت با ترفندهای مختلف نسبت به بدبین کردن مردم گام برمیدارند و درعرصه جهانی نیز دولتها برای جلب سرمایهها و کمکها و حمایتهای دیگرکشورها ازروشهای عملیات روانی استفاده میکنند .
وجود هماهنگی و همسویی میان سیاست و تبلیغات و به عبارت دیگر هماهنگی بین سیاستمداران و دستاندرکاران و برنامه ریزان تبلیغات که هدایت کنندگان واقعی جنگ روانی هستند، بر میزان کارآیی و جلب حمایت دولتهای بیگانه تأثیر انکار ناپذیری خواهد داشت ، چرا که این هماهنگی علاوه بر دستیابی به منافع مادی ، تبعات سیاسی و اقتصادی نیز در پی خواهد داشت . مجریان فعالیتها و اقدامها ی روانی ، امکانات خود را در دوران صلح علاوه بر کسب حمایت دولت خارجی به جلب اعتماد و پشتیبانی مردم خودی معطوف میدارند و با ارایه آموزشهای لازم به آنان، به منظور افزایش سطح آگاهی و شناخت نسبت به اقدامها و دسیسههای دشمن و ایستادگی در برابر شایعات و اکاذیب همت میگمارند .
در دوران صلح ، اقدامات تبلیغاتی و روانی علاوه بر مساعد کردن فضای لازم برای توسعه و پیشرفته و جلب حمایت خارجی ، در جهت سرمایه گذاری آنها د کشور خودی و وادار کردن مردم به جنبش و حرکت برای سازندگی و طرفداری از حکومت صورت میگیرد .
پایان
منابع :
۱. جنگ روانی و چگونگی شکلگیری آن – مرکز تحقیقات ومطالعات بخش برنامهای صدا و سیما.
۲. مجموعه مقالات تبلیغات و جنگ روانی _ نوشته حسین حسینی ،دانشگاه امام حسین(ع).
۳. فصلنامه آموزشی پیام حفاظت وابسته به حفاظت اطلاعات ستاد کل نیروهای مسلح سال چهارم _ پاییز۷۹ .
۴. کلیات و مبانی جنگ و استراتژی، نوشته دکتر علی باقری
۵. جزوه افکار عمومی ، دانشکده خبر، دکتر فریدون وردینژاد .
۶. مجله سیاست دفاعی ، پژوهشکده علوم دفاعی _ استراتژیک دانشگاه امامحسین(ع) تابستان ۱۳۷۱ .
۷. روانشناسی سیاسی جنگ خلیج فارس ، استانلیای رنشون، ترجمه جلیل روشندل .
دیدگاهتان را بنویسید