به افکار خود هویت و معنا ببخشید !

به افکار خود هویت بخشید

همیشه همراه با هر اتفاقی یک تفکر است که باعث تحریک احساسات شما می‌شود. ممکن است شما این فکر را به صورت یک تصویر، یک صدا و یا جمله‌ای که با خود تکرار می‌کنید، تجربه نمایید…

مثلا به خود می‌گویید: “من از این مصاحبه می‌ترسم.”، “او از دست من عصبانی است”، “شرط می‌بندم که حرکت قطار باز هم به تعویق می‌افتد.”، این فکر ممکن است درباره اتفاقی باشد که در زمان حال افتاده است و یا یک خاطره از گذشته و یا حتی پیش‌بینی وضعیت آینده باشد. راهکار اصلی برای بینش مثبت این است که با این افکار کنار بیایید و روی نکات مثبت آن تاکید کرده و نکات منفی را دور کنید. تغییر افکار به طور اتوماتیک احساسات را تغییر داده و غیرمستقیم روی عکس‌العمل شما اثر می‌گذارد.

باورهای خود را درک کنید
در پشت افکار شما باورهای شما قرار دارند که به طور عمیقی در عقاید شما که نتیجه تجربیات‌تان است ریشه دوانیده. این باورها الزاما باورهای مذهبی نیستند،‌ بلکه وضعیت زندگی شما در گذشته و حال، در بینش شما به جهان موثر است. نظر به این‌که افکار وابسته به باورها هستند و باورها به شدت تمایل دارند که کاملا حقیقی و غیرقابل انکار باشند، پس یک باور غلط می‌تواند تمام لذت‌های شما را در زندگی خراب کند ولی از آن‌جایی‌که باورها پایه‌های افکار هستند اگر شما باورهای منفی را تجزیه و تحلیل کنید و آن‌ها را به باورهای مثبت تبدیل کنید تمام روش‌های زندگی شما را مطمئن می‌سازد.

در یک نگاه:
شما باید افکار،‌ احساسات و باورهای خود را بشناسید. یک فکر مثبت به وجود آورنده یک احساس مثبت و انگیزه برای فعالیت مثبت است. احساسات، افکار و باورهای شما می‌توانند از منفی به مثبت تغییر کند. یک باور مثبت در راه و روش زندگی شما نفوذ می‌کند.

روش خود را در زندگی تجزیه و تحلیل کنید
آگاهی از افکار،‌ احساسات و باورهای خود به شما کمک می‌کند تا بتوانید احساسات خود را کنترل کنید و بفهمید که چرا افکار منفی به سراغ‌تان آمده. با به خاطر سپردن احساسات خود می‌توانید در رفتارتان تغییر ایجاد کنید.

نکته:پیشرفت خود را در یک دفتر یادداشت روزانه بنویسید. این باعث می‌شود که فکر و عمل مثبت‌تری داشته باشید.

افکار خود را در دست بگیرید
مهم‌ترین و اساسی‌ترین عوامل برای شخصیت شما افکارتان هستند. اگر احساس می‌کنید که منفی فکر می‌کنید چند دقیقه‌ای استراحت کنید بعد چیزهایی را که به ذهن‌تان می‌آید ثبت کنید و آن‌گاه اطلاعاتی را که باعث چگونگی کارکرد ذهن‌تان شده، جمع‌آوری کنید. یک تصویر مختصر از افکارتان بگیرید. چه تصویری می‌بینید؟ چه صدایی می‌شنوید؟ چه حرف‌هایی را با خود تکرار می‌کنید؟ چه خاطراتی از گذشته و چه رویاهایی از آینده در ذهن‌تان است؟ حال تفکر خود را در یک جمله بیان کنید. مثل: “من هیچ‌وقت این کار را درست انجام ندادم”، یا “من واقعا از دست او ناراحت هستم”، حال می‌توانید آرام‌آرام این احساسات را عوض کنید. به چنگ آوردن افکار منفی اولین قدم برای تغییر آن‌هاست. به چیزی که در ذهن شما می‌گذرد تمرکز کنید. برای کمک به تمرکز چشم‌های خود را ببندید.

باورهای خود را بررسی کنید
برای شناسایی باورهایی که در زیر افکار شما پنهان هستند لازم است که متوجه افکار منفی‌ای که دایما ظاهر می‌شوند باشید. هنگامی که معنای واضحی از آن به دست آوردید از خود بپرسید: “معنای این فکر، راجع به من چیست؟” و با این عبارت جواب دهید: “این فکر یعنی این‌که …” بعد شروع کنید به گذاشتن گزینه‌های مختلف و این کار را آن‌قدر ادامه دهید که به جوابی ظاهرا درست برسید مثل: “من ضعیف هستم”، “مردم ارزش اعتماد کردن ندارند”، یا این‌که “دنیا جای بدی است”، این جملات نقطه اصلی باورهای شما از خود و اطراف‌تان هستند. با تشخیص آن‌ها قادر خواهید بود که با آن‌ها مبارزه کنید و تغییرشان دهید.

تمرینات مفید
عکس‌هایی از دوران کودکی خود پیدا کنید آن‌ها به شما کمک می‌کنند تا باورهایی که در آن زمان به دست آورده‌اید را بشناسید.

نام سه فرد مهم را در زندگی خود بنویسید و از خود بپرسید که آن‌ها چه باورهای مثبت و منفی را در شما به وجود آورده‌اند.

ذهن خود را روی یک موضوع عصبانیت برانگیز یا اضطراب‌آور متمرکز کنید بعد از خود بپرسید که واقعا چه چیزی باعث عصبانیت شما می‌شود یا درباره‌اش نگران هستید.

یک دفتر یادداشت از افکار روزانه خود داشته باشید
برای فهمیدن این‌که چگونه افکار شما روی رفتارتان تاثیر می‌گذارد، برای خود یک “دفتر یادداشت افکار” درست کنید و در آن گزارشی از راه و روش خود در زندگی بنویسید. در این دفتر هر فکر و چگونگی به وجود آمدن آن را یادداشت کنید. سپس راجع به اثری که آن فکر روی رفتار شما داشته نیز یادداشتی بنویسید و در پایان هر روز این یادداشت‌ها را مرور کنید و ببینید که آن افکار و احساسات نشات گرفته از آن‌ها، چقدر روی اعمال انجام شده شما اثر داشته. اگر هفته‌ای یک مرتبه مروری روی دفتر یادداشت خود بکنید می‌بینید که الگوهای فکری و رفتاری شما چگونه بوده و در چه نقاطی احتیاج به سعی بیشتر برای بهتر و مثبت‌تر شدن دارید.

با خود تکرار کنید
همین که شروع به ترسیم الگوهای فکری منفی کردید،‌ سعی کنید عبارات زیر را برای فهمیدن این‌که چه چیزهایی در پشت آن افکار هستند و چگونه می‌توانید از آن‌ها به طور مثبت استفاده کنید،‌ با خود تکرار کنید.

“من می‌دانم چه چیزی باعث به وجود آمدن این فکر شد و می‌توانم یک موضوع مثبت برای آن‌ پیدا کنم.”
“این فکر منفی موقعیتی را برای من به وجود آورد که بفهمم چه چیز برایم اهمیت دارد.”‌
“این افکار به من کمک می‌کنند تا دیدم را نسبت به انسان‌ها بررسی کرده و تصمیم بگیرم آن‌ها چقدر برای من ارزش دارند.”
“فقط به خاطر این‌که من بعضی اوقات منفی فکر می‌کنم،‌ شخص منفی نیستم.”

رفتارهای خود را اندازه‌گیری کنید
یادداشت‌های روزانه به شما اجازه می‌دهند تا به رفتارهای خود به طور عمقی بنگرید. هر موقعیتی را که به وجود آمد و به آن پاسخ دادید،‌ یادداشت کنید و با امتیاز دادن به آن‌ها نشان دهید که تا چه حد احساسات شما قوی بوده و اثرات آن‌ها را یادداشت کنید. (از ۱ تا ۱۰ به خود امتیاز بدهید)
موقعیت
فکر
احساس
امتیاز برای احساس
عکس‌العمل
نتیجه

۱۱:۱۵ صبح رییس از گزارش من انتقاد می‌کند.
من هرگز رضایت او را جلب نمی‌کنم
عصبانیت ناامیدی
۶
بدرفتاری با همکاران
داشتن روزی بد
۱۸:۳۰ بعدازظهر ملاقات با یک دوست
دوستان خوبی دارم
شادی
۹
آرامش و لذت
خواب خوب

تا چه حد مثبت هستید؟
چه‌قدر در زندگی خود مثبت هستید؟ با علامت زدن به پاسخ‌هایی که به رفتار شما نزدیک‌تر است به سوالات زیر جواب دهید. تا جایی که می‌توانید صادق باشید. اگر جواب شما “هرگز” است عدد ۱ را علامت بزنید، اگر جواب‌تان “همیشه” است عدد ۴ را علامت بزنید و به همین ترتیب ادامه دهید. امتیازهای خود را با هم جمع کنید و به تحلیل آن‌ها مراجعه کنید. آن‌گاه متوجه می‌شوید تا چه حد مثبت هستید.

امتیازات:
هرگز (۱)، گاهی (۲)، غالبا (۳)، همیشه (۴)

پاسخ دهید
۱- مثبت بودن سخت است.
۲- احساس می‌کنم زندگی مرا دنبال می‌کند.
۳- وقتی اتفاق بدی می‌افتد خود را می‌بازم.
۴- می‌توانم خود را در افکار منفی غرق کنم.
۵- همیشه به بدترین فکر می‌کنم.
۶- منفی حرف می‌زنم.
۷- احساس پوچی می‌کنم.
۸- دیگران انتظارات مرا برآورده نمی‌کنند.
۹- دنیا جای خطرناکی است.
۱۰- از خاطرات بد رنج می‌کشم.
۱۱- قبول انتقاد برایم سخت است.
۱۲- باور دارم که آدم خوبی نیستم.
۱۳- در احساسات بد غرق می‌شوم.
۱۴- اغلب احساس عصبانیت می‌کنم.
۱۵- نمی‌توان آن‌چه را که از زندگی می‌خواهم به دست آورم.
۱۶- راجع به هر چیز اضطراب دارم.
۱۷- دیگران می‌گویند که من بدبین هستم.
۱۸- خوش‌گذرانی برایم سخت است.
۱۹- اعتماد به نفس ندارم.
۲۰- انگیزه‌ای برای انجام کار ندارم.
۲۱- زندگی من بی‌هدف و بی‌معناست.
۲۲- احساس راحتی نمی‌کنم.
۲۳- غالبا احساس می‌کنم بیمارم.
۲۴- دیگران مرا حمایت نمی‌کنند.
۲۵- سبک زندگی من اضطراب‌انگیز است.
۲۶- احساس می‌کنم نمی‌توانم زندگی‌ام را کنترل کنم.
۲۷- زندگی عاطفی من رضایت‌بخش نیست.
۲۸- فکر می‌کنم چیزی از زندگی به دست نمی‌آورم.
۲۹- شغلم مرا ارضا نمی‌کند.
۳۰- یک روز بد می‌تواند مرا کاملا از بین ببرد.
۳۱- دایما گرفتار بحران می‌شوم.
۳۲- آن‌قدر که سنم اقتضا می‌کند، شاد نیستم.

تحلیل و بررسی امتیازات
وقتی امتیازات خود را با هم جمع کردید به اندازه‌گیری و تحلیل آن به آن‌گونه که در زیر آمده است بپردازید. آن‌گاه پی می‌برید که در حال حاضر تا چه حد فردی مثبت هستید. سپس آن‌جایی را که دارای بالاترین امتیاز مثبت بودن و پایین‌ترین امتیاز مثبت بودن هستید،‌ یادداشت کنید و سپس روی نقاط ضعف خود کار کنید.

۶۴-۳۴: رفتاری کاملا مثبت دارید. همین‌طور ادامه دهید تا زندگی شما شادتر و مفیدتر شود.

۹۵-۶۵: در مجموع نسبت به زندگی مثبت هستید،‌ اما می‌توانید بهتر از این هم باشید،‌ بینش خود را توسعه دهید.

۱۲۸-۹۶: درجه مثبت بودن شما به طور نگران‌کننده‌ای پایین است با خواندن این مقاله و استفاده از راهکارهای عقلانی سعی کنید،‌ فردی مثبت شوید.
نقاط ضعف من:
نقاط پرقدرت من:

درباره admin