کلام و سخن همانطور که دارای آثار مثبت فراوان است به همان اندازه و شاید هم بیشتر در معرض آسیب و خطر و لغزش قرار دارد. گستره و دامنه لغزشها و آفات زبانی بسیار زیاد است به طوری که برخی از بزرگان تعداد آن را بیش از ۴۰ گناه زبانی دانستهاند برای نمونه انواع دروغ، تهمت، افترا، شهادت ناحق و دروغ، غیبت، نمامی و سخن چینی و دوبههمزنی، فحش و دشنام، لغوگویی و یاوهگویی، مجادله کردن و ستیزهجویی، پرحرفی و زیادهگویی، قسم خوردن، تمسخر کردن و دادن القاب زشت و ناپسند به دیگران و… همگی از شایع ترین آفات و لغزشهای زبان است.
از اینرو است که مطابق روایات دینی در قیامت، عذاب زبان نسبت به عذاب سایر اندامهای انسان، به مراتب بیشتر گزارش شده است. با مطالعه و دقت در متون دینی مشخص میگردد که لغزشهای زبانی نقش بسیار تعیینکنندهای در بد فرجامی و بدبختی انسان دارد و بسیار ممکن است به حبط و سوزاندن اعمال خیر و نیک و ناکارآمدی ایمان انسان منجر شود: امام علی(ع) در روایتی مهم میفرماید: پیامبر اکرم به من چنین وصیت فرمود: یا علی من خاف الناس لسانه فهو من اهل النار… ثم قال: لایستقیم ایمان عبد حتی یستقیم قلبه و لا یستقیم قلبه حتی یستقیم لسانهای علی؛ هر که مردم از زبان او بترسند پس او اهل آتش است سپس افزود: ایمان هیچ بندهای کامل نمیشود مگر وقتی که قلبش راست و درست شود و قلب راست و درست نمیشود مگر آنکه زبان انسان راست و درست گردد. در روایتی دیگر پیامبر اکرم(ص) فرمودند: هر که متعهد شود زبان و شهوتش را کنترل کند من بهشت را برای او تضمین میکنم.فردی خدمت نبی گرامی اسلام رسید و پندی خواست.
حضرت به او فرمود: زبانت را نگه دار. بار دیگر از آن حضرت وصیتی خواست. حضرت فرمود زبانت را نگه دار. دفعه سوم درخواست موعظه نمود پیامبر اکرم باز به او فرمود زبانت را نگه دار (۳بار) مرد تعجب کرد، حضرت مصطفی به او فرمود مگر نمیدانی چیزی جز محصول زبان، مردم را به آتش درنمیاندازد. باز از ایشان منقول است که فرمود: اکثر خطایا ابن آدم فی لسانه یعنی بیشترین خطاها و گناهان آدمی مربوط به زبانش است، وقتی معاذبن جبل از پیامبر گرامی درباره آنچه او را به بهشت میبرد و از آتش دور میکند سؤال کرد پیامبر گرامی به او فرمود: آیا بنیاد و اساس همه اینها را به تو خبر دهم؟ معاذ گفت: آری. آن گاه رسول گرامی به زبان خود اشاره کرد و فرمود: این را نگه دار! معاذ پرسید: مگر ما درباره آنچه میگوییم مواخذه میشویم؟ حضرت محمد(ص) فرمود: مگر مردم را چیزی جز درو کردههای زبانشان به آتش میافکند.آری وظیفه اولیه ما در این است که به مسئله کنترل زبان توجه جدی داشته باشیم و از لغزشها و آفات زبانی اکیدا اجتناب کنیم، اهل مجادله و ستیز و بد دهانی و غیبت و تهمت و افترا نباشیم، کمتر سخن بگوییم ولی منطقی و مستدل و بحق و صحیح سخن بگوییم. بهقول شاعر «کم گوی و گزیده گوی چون در تا زاندک تو جهان شود پر» زیبا سخن بگوییم تا پاسخ زیبا بشنویم. با مراعات این موارد است که جامعه اسلامی با نشاط فراهم میآید چرا که جامعه اسلامی ایدهآل و برتر و زیبا که بهشکل معجزه خلق نمیشود بلکه با تلاش تکتک ما باید ایجاد شود و این سنت حتمی الهی است که فرمود: ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم(رعد۱۱).
جبران فرصتها
خداوند متعال به وسیله تغییر دائمی که در طبیعت، به وسیله پدیدار کردن فصول مختلف، ایجاد میکند، انسانها را به تحول و دگرگونی دعوت مینماید.همچنان که قرآن کریم بعد از بیان مسئله تغییر فصول، از انسانها میخواهد تا در تغییرات بنگرند و تفکر کنند یا اینکه به چگونگی برانگیختن آنها پس از مرگ اشاره میکند تا به این وسیله آنها را به تفکر وادار نماید.مثلاً در سوره فاطر آیه ۱۰ میفرماید:«و الله الذی ارسل الریاح فتثیر سحاباً فسقناه الی بلد میت فاحیینا به الارض بعد موتها کذلک النشور؛ خداوند همان کسی است که بادها را فرستاد؛[تا به وسیله آنها] ابرها را برانگیزد.سپس ابر را به سوی سرزمینهای مرده راندیم تا زمین را به وسیله آن، بعد از مردنش [در زمستان] زنده کنیم و رستاخیز نیز، این چنین است. آری! مردن طبیعت در زمستان و زنده شدن آن در بهار، درسی ابدی برای همه نسلها و عصرها میباشد تا موجب تحول و دگرگونی در آنها شود و در رشد و تعالی آنها تأثیر گذار باشد. فرسودگی و یخبستگی دلها که در اثر زمستان کینهها و کدورتها به وجود آمده است، با شروع سال نو و دیداری دوباره، همراه با لبخندی که هیچ هزینهای را در بر ندارد، بهار شادمانی را برای دلها به ارمغان میآورد. جبران فرصتهای از دست رفته، دیدار کسی که فراموش شده است، عذر خواستن و پذیرش عذرخواهی، هدیه دادن و هدیه گرفتن و محبت و مهرورزی ازجمله کارهای نیکی است که دشمنیهای دیرین را از میان میبرد و دلهای از هم رمیده را به هم نزدیک میکند. پس تا فرصت باقی است، باید شتاب نمود و تحولی هرچند کوچک، اما ژرف و عمیق در خود به وجود آورد، طوری که تفاوت گذشته و حال را به خوبی مشخص نماید! همچون دانهای که وقتی تبدیل به گیاه میشود، اگر کسی به آن نظر بیفکند، میگوید گیاه است نه دانه. به یاد داشته باشیم که تحول، یک رشد است که موجب بالندگی میشوند! بنابراین، باید اثر معنوی و هدایتی آن را، هم خود و هم دیگران مشاهده کنیم و انشاءا… سرمشق خوبی برای دیگران باشیم.
تکبر و خودبزرگبینی
یکی از عوامل روانی و گرایشهای نفسانی که انسان را از اندیشه درست و شناختن راه سالم باز میدارد، کبر و خودخواهی است. خطر تکبر این است که انسان را در برابر دستورهای الهی سرکش میسازد و او را از بندگی راستین خداوند دور میکند. نمونهای از اینگونه تکبر را در وجود شیطان میبینیم. آنگاه که خداوند، او را با صراحت، به سجده بر آدم دستور داد، اطاعت نکرد و از امر خدا سر پیچید. خداوند در قرآن میفرماید: و (یاد کن) هنگامی که به فرشتگان گفتیم: «برای آدم سجده و خضوع کنید»، همگی سجده کردند، جز ابلیس که سر باز زد و تکبر ورزید و (به خاطر نافرمانی و تکبرش) از کافران شد. (بقره: ۳۴) خودبزرگبینی شیطان سبب شد که میان او و پذیرش حق، حجابی پدید آید. در نتیجه، به فرمان خدا اعتراض کند؛ اعتراضی که مایه کفر و راندن او از درگاه الهی شد. حضرت علی علیهالسلام دراینباره میفرماید: تکبر و تعصب، به او [شیطان] دست داد و به خلقت خویش افتخار کرد و از جهت اصل و ریشه خود در مقایسه با او (انسان) تعصب ورزید. به همین سبب، این دشمن خدا، پیشوای متعصبان و سرسلسله مستکبران است و کسی است که بنای تکبر را پیریزی کرده است.
دیدگاهتان را بنویسید