کتاب و کتابخوانی از جمله مهمترین دغدغههای رهبر معظم انقلاب در حوزه فرهنگ است. ایشان همواره بر نهضت کتابخوانی و گسترش فرهنگ مطالعه در میان همهی اقشار جامعه بهخصوص جوانان تأکید داشته و دارند. رهبر معظم انقلاب اسلامی (مدظلهالعالی) دربارهی توجه به مسئلهی کتاب میفرمایند: «کتاب مجموعهاى است از محصولات یک فکر، یک اندیشه، یک ذوق، یک هنر. مجموعهاى است از یافتههاى یک یا چند انسان. ما خیلى باید مغتنم بشمریم که از محصول فکر آحاد گوناگون بشر استفاده کنیم. این کارى است که کتاب به ما تقدیم میکند، هدیه میکند. این هدیهى کتاب به ماست. لذا کتاب یک پدیده و یک موجود ذىقیمت است؛ همیشه اینجور بوده است، در آینده هم همینجور خواهد بود. لذاست که به کتاب بایستى اهتمام ورزید.»
در این بین، آمارهای ضدونقیضی از میزان سرانهی مطالعهی کتاب در کشور ارائه میشود. آمارهای ارائهشده از ۲ دقیقه تا ۷۵ دقیقه در روز اعلام شده که انتقاداتی را از سوی افراد مختلف در پی داشته است. به دلیل اهمیت مسئلهی کتابخوانی، بهسراغ دکتر محمد سرشار، رئیس حوزهی هنری تهران، رفتیم تا در خصوص میزان سرانهی مطالعهی کتاب، مشکلات موجود و دغدغههای رهبر معظم انقلاب اسلامی (مدظلهالعالی) در حوزهی کتاب و کتابخوانی، با ایشان گفتوگو کنیم.
لطفاً در خصوص مفهوم سرانهی مطالعهی کتاب توضیح بفرمایید؟
سرانهی مطالعه یکی از شاخصهای سنجش میزان مطالعهی کتاب در یک جامعه، فارغ از بحثهای مالی در عرصهی کتاب است. بهطور خاص، شاخص سرانهی مطالعه، فارغ از اینکه کتاب خریداری شده باشد، به امانت گرفته شده باشد یا اهدا شده باشد، روی میزان استفاده از کتاب بحث میکند. این شاخص در کشورهای مختلف، جزء شاخصهای توسعهی فرهنگی محسوب میشود.
کتاب و کتابخوانی یکی از بخشهایی است که رهبر معظم انقلاب مستقیماً به آن ورود داشتهاند و حتی پیشنهادهای عملیاتی و برنامهای نیز در این مورد دادهاند. با تمرکز بر صحبتهای چند سال اخیر ایشان، متوجه میشویم یکی از تأکیدات مهم ایشان برای انتشار کتاب، بحث تأمین مواد اولیه و بهطور خاص، تأمین کاغذ بوده است.
میزان سرانهی مطالعه در ایران چه اندازه است؟
برای سنجش میزان سرانهی مطالعهی کتاب، در ایران و کشورهای دیگر، دو روش وجود دارد. روش اول براساس مقدار زمانی است که به مطالعه کردن اختصاص پیدا میکند. روش دوم براساس تعداد کتابِ خواندهشده است. برای دقیقتر شدن سنجش، علاوه بر تعداد کتابهای چاپی، تعداد کتابهای دیجیتال مطالعهشده نیز مورد بررسی قرار میگیرد. این مطالعه بهشکل مطالعهی موظفی یا مطالعهی آزاد صورت
میگیرد. نکتهی بعدی، نحوهی سنجش است. یک روش، پرسشنامهای و روش دیگر، گذران وقت است. نتایج حاصل از این دو روش با هم متفاوت هستند. براساس سنجشی که نهاد کتابخانههای عمومی کشور و شورای فرهنگی انجام دادهاند، اگر اشتباه نکنم، سرانهی مطالعهی کتاب بهشکل آزاد، اعم از کتابهای چاپی و دیجیتال، تقریباً ۱۸ دقیقه بوده است.
آیا این میزان مطالعه راضیکننده است؟ از نظر شما، دلیل پایین بودن سرانهی مطالعه در ایران چیست؟
سرانهی مطالعه در ایران پایین نیست. ایران با این مقدار مطالعهی آزاد، جزء ۲۰ کشور اول جهان است.
اما مقام معظم رهبری در فرمایشاتشان از میزان مطالعه در کشور ابراز نارضایتی کردند و فرمودند اینها آمارهاى راضىکنندهاى نیست.
باید ببینیم با چه دیدگاهی به میزان مطالعهی کتاب نگاه میشود. از دیدگاه مطالعهی تطبیقی، وضعیت مطالعهی کتاب وضعیت خوبی است. در واقع این دیدگاه، نگاهی وضعشناسانه دارد. دیدگاه بعدی، دیدگاه مقایسهای است که وضعیت فعلی را با وضعیت مطلوبِ کشور مقایسه میکند. با توجه به وضعیت پیشینهی ایران، اسلام و تشیع، در عرصهی کتاب و اینکه بعد از انقلاب اسلامی نهضت تولید کتاب و کتابخوانی در کشور وجود داشته است، این میزان مطالعه قطعاً میزان رضایتبخشی نیست و باید خیلی بیشتر باشد.
در هر صورت، این وضعیت گرچه به نسبت جهانی قابل قبول باشد، اما مطلوب مطالعهی کتاب در جمهوری اسلامی ایران نیست، زیرا کتاب در کشور ما دارای جایگاهی راهبردی و مهم است و باید در صدر فعالیتهای فرهنگی جامعه قرار گیرد.
کاملاً درست است. نارضایتی رهبر معظم انقلاب اسلامی (مدظلهالعالی) و دیگر بزرگان از میزان سرانهی مطالعه، به این دلیل است؛ یعنی اگرچه در قیاس با کشورهای دیگر وضع خوبی داریم و نباید خود را تحقیر کنیم، اما این وضعیت در مقایسه با وضعیت مطلوب، اصلاً وضعیت خوبی نیست.
اگر بخواهیم مقایسهای داشته باشیم، به نظر شما آیا وضعیت مطالعهی کتاب از ابتدای انقلاب تا امروز، سیر صعودی داشته است یا نزولی؟
بنده حداقل تاکنون، با مطالعات روندپژوهانهای که سرانهی مطالعه را مشخص کرده باشد، مواجه نشدهام. در واقع در سال ۸۰، مطالعات پراکندهای در این زمینه صورت گرفته است، اما با توجه به مطالعات سال ۸۷ به بعد که تقریباً بهطور منظم بوده است، میتوان گفت سرانهی مطالعه تقریباً ثابت است و آهستهآهسته در بخش کتابهای دیجیتال در حال افزایش است. با این حال، نمیتوان بهطور قطعی نظر داد که میزان مطالعهی کتاب افزایش پیدا کرده است. البته با بررسی شاخصهای دیگر، مثل شاخص تعداد عناوین چاپشده در یک سال، با رشد شگفتانگیز تعداد کتابهای چاپشده در یک سال مواجه هستیم، زیرا تعداد کتابهای چاپشدهی قبل از انقلاب، در نهایت کمتر از هزار عنوان بود.
لطفاً در خصوص رابطهی افزایش سرانهی مطالعهی کتاب با پیشرفت و توسعهی کشور توضیح بفرمایید. آیا رابطهی مستقیمی بین این دو وجود دارد؟
لزوماً رابطهی مستقیمی با یکدیگر ندارند. بعضاً ممکن است افزایش سرانهی مطالعه باعث اضمحلال یک کشور نیز بشود. در واقع نکتهی اساسی، جهتگیریِ مطالعه است؛ یعنی اگر محتوای مفید در اختیار خانواده قرار نگیرد، افزایش مطالعه میتواند باعث به انحراف کشیده شدن جامعه شود. لذا اگر مطالعهای مفید باشد، قطعاً به جامعه کمک میکند تا به سعادت خود نزدیکتر شود.
مطالبات اصلیِ مقام معظم رهبری در حوزهی کتاب و کتابخوانی چیست؟ و عملکرد دولت در خصوص برآورده کردن این مطالبات تاکنون چگونه بوده است؟
کتاب و کتابخوانی یکی از بخشهایی است که رهبر معظم انقلاب مستقیماً به آن ورود داشتهاند و حتی پیشنهادهای عملیاتی و برنامهای نیز در این مورد دادهاند. فهرست مطالبات و برخی از توصیههای ایشان در عرصهی کتاب، فهرستی طولانی است که مصاحبهی مفصلی را میطلبد. با تمرکز بر صحبتهای چند سال اخیر ایشان، متوجه میشویم یکی از تأکیدات مهم مقام معظم رهبری برای انتشار کتاب، بحث تأمین مواد اولیه و بهطور خاص، تأمین کاغذ بوده است. این موضوع، هم بُعد فرهنگی دارد و هم بُعد اقتصادی. از بُعد فرهنگی، وقتی قیمتِ تمامشدهی کالای فرهنگی افزایش پیدا میکند، به دلیل کشش پایین قیمتیِ این قبیل کالاها، سریعاً کالاهای جایگزین، جای آنها را میگیرد. از بُعد اقتصادی نیز بحث اقتصاد مقاومتی مطرح است. در کشور ظرفیت تولید کاغذ با کیفیت بالا وجود دارد، اما متأسفانه زنجیرهی تولید کامل نشده است. بنابراین یکی از تأکیدات ایشان، چه در دولت گذشته و چه در دولت فعلی، بر ضعف برطرف کردن این مشکل بوده است.
عرصهی دیگر، عرصهی سالمسازیِ فضا برای امکانِ توسعهی مطالعهی مفید است. طبقات مختلف اجتماعی، بهتناسب تسلطشان بر مفاهیم و محتوا، نسبت به محتوای گمراهکننده آسیبپذیر هستند. از آنجا که مغزهای متفکر جامعه در سطوح فرهنگی بالاتری هستند، از نظر فقهی نیز امکان دسترسی بیشتری به محتوای ضاله برای آنها مهیا شده است، زیرا این افراد باید به جامعه کمک کنند تا در برابر این قبیل محتوا بیمه شود. بنابراین در سطوح پایینتر و همگانی، به نظارت مناسبی برای سالمسازی فضا نیاز است تا اعتماد مردم به عرصهی کتاب کاهش پیدا نکند.
در عرصههای دیگر نیز با چنین مسائلی مواجه بودهایم. برای مثال، در عرصهی فرهنگ، عدمِ نظارت کیفی مناسب بر لوحهای فشردهای که در شبکهی نمایشِ خانگی عرضه میشود، باعث شده است اقبال عمومی به این محصول کاهش پیدا کند. بنابراین عدمِ سالمسازی و حفظ کیفیت محصول، باعث استفادهی کمتر از آن میشود. چنین چیزی در عرصهی کتاب نیز وجود دارد.
متأسفانه در دولت جدید، نسبت به این موضوع با مطالعهی کافی صحبت نشده است. در واقع در نظرات لایههای مختلف دولت، متوجه اعوجاجی میشویم. به این موضوع که دغدغههای حرفهای عرصهی کتاب محسوب میشود، بیشتر بهصورت ژستهای حزبی و سیاسی نگاه میشود. درحالیکه نگاه به این موضوع، در لایههای پایینتر، یعنی در معاونت فرهنگیِ وزارت ارشاد یا ادارهی کل کتاب، نگاهی حرفهای است. کاملاً شاهد دوگانگی و شکاف در این زمینه هستیم. مسئولین بالادستی، ژست عدم نظارت را میگیرند. درحالیکه معاونت فرهنگی و ادارهی کل به دنبال این هستند که با دقیقتر کردن این نظارت و کاهش دادن خطاهای آن، کارآمدی آن را بیشتر کنند.
این شکاف قطعاً به عرصهی کتاب آسیب وارد میکند. امروز با وضعیت پیچیدهای مواجه هستیم. از یک طرف، هزینههای تولید کتاب افزایش پیدا کرده و کالای رقیب، جایگزین کتاب شده است. از طرف دیگر، اعوجاج دولت در نظارت بر محتوای کتاب، باعث شده است خانوادهها با نگرانی سراغ کتاب بروند. امروز قسمت عمدهای از نگرانی خانوادهها این است که فرزندانشان چه نوع کتابهایی میخوانند.
نکتهی دیگر، سردرگمی مؤلفان است. هنوز دولت نتوانسته است چارچوب کاریِ مناسبی برای مؤلفان تبیین کند تا براساس آن، به تولید محتوا بپردازند. در عرصههای سیاسی، سختگیریها بسیار است. کتابها و آثار مخالفان دولت بهشدت بررسی میشود. اصلاحیههای مکرری به آنها داده میشود. از طرف دیگر، در زمینههای فرهنگ عمومی، این دقت وجود ندارد. در واقع به نظر میرسد برای دولت، حفظ وجههی سیاسی مهمتر از حفظ وجههی فرهنگ عمومی شده است.
در وضعیت فعلیِ عرضهی کتاب که تعداد عناوین منتشرشده در یک سال بسیار زیاد است و ویترینی نیز برای نمایش این تعداد کتاب وجود ندارد، گروههای ترویجی و تبلیغی نقش اساسی دارند. این گروهها با معرفی کتابهای خوب، کمک میکنند تا محتوای خوب در بین محتوای ضعیف یا متوسط گم نشود و توسط مردم دیده شود و مورد استفاده قرار بگیرد.
بهطور کلی، راهکارهای پیشنهادی شما برای حل مشکل کتابخوانی یا بهبود وضعیت آن چیست؟
واقعی شدنِ حجم بازار کتاب در ایران، نکتهی مهمی است. در ایران حجم کتابهای تولیدشده و تعداد ناشران فعالِ این عرصه، با حجم مصرفِ کتاب همخوانی ندارد. به دلایل متعددی، قسمت تولید کتاب مثل یک بادکنک رشد کرده است و هیمنهای از خود نشان میدهد که در واقعیت اینگونه نیست.
درحالیکه در عرصهی توزیع، فروش و کتابخوانی، وضعیت کاملاً متفاوت است. تنها عرصهای که در بازار کتاب بهطور طبیعی رشد میکند و جلو میرود، عرصهی کتابخانههای عمومی است. درصد رشد آن قابل قبول بوده و بهسرعت در حال نزدیک شدن به استانداردهای جهانی است. در عرصهی تولید، هنوز مشکلاتی وجود دارد. دولت باید با تقویت کردن بسترهای تولید کتاب، که شامل مواد اولیه و فناوریهای تولید کتاب میشود، آنها را برطرف نماید.
در آخر اگر نکتهای باقی مانده است، بفرمایید؟
به نظر من، در وضعیت فعلیِ عرصهی کتاب که تعداد عناوین منتشرشده در یک سال بسیار زیاد است و ویترینی نیز برای نمایش این تعداد کتاب وجود ندارد، گروههای ترویجی و تبلیغی نقش اساسی دارند. این گروهها با معرفی کتابهای خوب کمک میکنند تا محتوای خوب در بین محتوای ضعیف یا متوسط گم نشود و توسط مردم دیده شود و مورد استفاده قرار بگیرد. لذا به نظر میآید در وضعیت فعلی، ارائهی فهرستهای مناسب کتاب، ارائهی سیرهای مطالعاتی و برنامههای تبلیغاتی در مورد کتابهای خوب، راهکارِ کوتاهمدتِ بهتر شدن وضعیت کتاب در کشور باشد.
منبع:برهان
دیدگاهتان را بنویسید